رشد استفاده از رسانه های اجتماعی در آفریقا فرصت های جدیدی را برای شنیدن صداهای مختلف ایجاد کرده است و به سیاستگذاران بهداشت عمومی این فرصت را میدهد تا نظرات جمعیت آسیب دیده را در زمان واقعی در نظر گیرند. در طول همهگیری، ادامه روشهای سنتی تحقیقات علوم اجتماعی دشوار بود؛ زیرا قرنطینه و محدودیت در تحرک مانع از تعاملات حضوری، تغییر الگوهای عادی رفتار و توانایی مشاهده و مصاحبه با افراد میشود.
رسانه های اجتماعی روشی جدید و ارزشمند برای دسترسی به صداهای مختلف در زمان واقعی ارائه می دهند، از جمله صداهایی که اغلب ناشنیده می مانند.
تجزیه و تحلیل گفتگوهای رسانه های اجتماعی می تواند به ویژه در هنگام انجام تحقیقات در مورد بیماری های همه گیر مفید باشد، و این فرصت را می دهد تا بینشی فوری در مورد نظرات و واکنش های مردم به شیوع بیماری ها و سیاست های طراحی شده برای کاهش اثرات آن ها کسب کنیم.
همزمان که دسترسی به اینترنت رشد میکند و رسانههای اجتماعی در آفریقا محبوبتر میشوند، فضای متفاوتی برای تعامل فراهم میشود و افراد امکان می یابند که با نظرات خارج از چارچوبهای مفهومی خود ارتباط برقرار کنند و سلسله مراتب نحوه شکلگیری دانش در هم می ریزد.
پژوهش اخیر ما گفتگوهای توییتری را در طول قرنطینههای کووید ۱۹تجزیه و تحلیل کرد تا در مورد طیف روایتهای مورد علاقه سازمانهای مختلف، شرکا و عموم مردم، از جمله این که کدام یک از این روایتها در گفتمانهای سیاستی غالب هستند، بینشی را ارائه دهد. اقدامات قرنطینه در سراسر جهان برای جلوگیری از گسترش کووید ۱۹ معرفی شد و مطالعات متعددی اثرات مثبت این سیاستها را از جمله در چین و اروپا نشان داد.
بسیاری از دولت های آفریقایی نیز قرنطینه را از ابتدای همه گیری اعمال کردند. این کارها با واکنش های متفاوتی روبرو شدند. برخی مثبت بودند، اما برخی دیگر بر نگرانی در مورد عواقب قرنطینه تمرکز کردند. ما (مولفان) در مقاله خود روایت های جهانی از پیامدهای نابرابر ناشی از قرنطینه در آفریقا: چشم انداز علوم اجتماعی بر پاسخی همه شمول[4]گوش دادن اجتماعی[5] را برای بررسی روایت های رسانه های اجتماعی به کار بردیم که نشان می دهد چگونه مردم نگرانی ها را در مورد شیوع کووید ۱۹ با سایر اولویت ها در تعادل نگه می دارند. ما شش روایت را شناسایی کردیم:
1- پیشگیری از کووید ۱۹یک اولویت کلیدی نیست و قرنطینه باید متوقف شود.
۲- مسائل دیگر، به ویژه مواردی که افراد آسیب پذیر را تحت تأثیر قرار می دهند، اهمیت بیش تری دارند. کووید ۱۹ باید در سیاستگذاری در اولویت قرار داده شود. این تهدید بزرگ زمان ماست، هیچ چیز به اندازه این مهم نیست.
۳- بین دو روایت بالا باید تعادل برقرار شود. خطر تعیین شده از نظر اجتماعی و اقتصادی را در کنار خطر اپیدمیولوژیک باید بپذیریم. این چیزها در کنار یکدیگر وجود دارند، سیاست نباید بین حفظ جان و معیشت یکی را انتخاب کند.
۴- بیش تر آفریقا فقیر است، همهگیری یک خطر بزرگ است و میتواند این قاره را به خطری برای جهان تبدیل کند. این امر به سیستمهای بهداشتی ضعیف و کمبود منابع برای کنترل همهگیری نسبت داده میشود، بنابراین گسترش کووید ۱۹ را تسهیل میکند.
۵ – آفریقا تجربه اپیدمی دارد، از این موضوع درس گرفته و خوب عمل کرده است. این قاره تعداد موارد ابتلای کمی دارد و به خوبی با آن ها برخورد می کند. آفریقا می تواند سیاست های خود را با موفقیت اجرا کند.
۶- سوء ظن نسبت به انگیزه ها، سوء ظن در مورد واکسیناسیون و منبع کووید ۱۹ و همچنین انگیزه های قرنطینه و سیاست های دولت.
گستره روایت ها نشان دهنده ندیدن نابرابری و تفاوت های اجتماعی بسیاری از تصمیم گیری ها توسط سیاستگذاران است.
برخلاف روایت « اینجا همه ما با هم هستیم» که به شدت در سراسر اروپا و آمریکایشمالی منتقل میشود، بیماریها، و پاسخهای بهداشت عمومی به بیماری ها به وضوح تبعیضآمیز است؛ بر نابرابریهای ساختاری تاریخی در سطح محلی، ملی و جهانی تأکید میکنند و همچنین با منابع متعدد حاشیهنشینی در تعامل اند.
این ها و سایر بینشهای حاصل از این بررسی میتواند نقش مفیدی در درک و تفسیر چگونگی گنجاندن رسانههای اجتماعی در برنامههای آمادگی همهگیری داشته باشد.
داده های جمع آوری شده از گوش دادن اجتماعی و اطلاعات شناسی[6] (که با هدف بهبود سلامت به شناسایی حوزه های شکاف در زمینه انعکاس دانش میان بهترین شواهد و چیزی که مردم انجام می دهند یا معتقدند، می پردازد) شاخصی از احساسات بخش هایی از آفریقایی ها و نقطه نظرهای جهانی در باب قرنطینه در آفریقا را به دست می دهند.
رسانه های اجتماعی دسترسی به صداهای متفاوت و روایت هایی که در خلال وضعیت های بحرانی پدیدار می شوند تقویت می کنند؛ به ویژه در خلال قرنطینه که ارتباط اجتماعی عادی منع می شود. رسانه های اجتماعی می توانند در بحران های بعدی سلامت در حفظ پیوستگی و مطلع نگهداشتن (یا حتی اطلاعات غلط دادن به مردم) نقش عمده رو به تزایدی ایفا نمایند.
در طول این بیماری همه گیر، استفاده های نوآورانه زیادی از رسانه های اجتماعی مانند کارزارهای جمع سپاری[7] برای دستیابی به نظرات در مورد سیاست ها وجود داشته است، و با رشد استفاده از رسانه های اجتماعی در آفریقا، چنین نوآوری هایی می توانند در آینده به طور مفید در این قاره گنجانده شوند.
این بینشها میتوانند در برنامههای آمادگی همهگیری در همه گیری های آتی گنجانده شوند تا تصمیمگیریهای سیاستی را با اولویتها و دیدگاههای جمعیتهای آسیبدیده هماهنگتر نمایند.
یافتههای تحقیق ما همچنین پیامدهای مهمی برای توسعه کارزارهای ارتباطی تغییر رفتار دارد. این نشان داده شده است که پلتفرم هایی مانند توییتر در انتشار اطلاعات در مورد موضوعات مورد توجه عمومی نسبت به ارتباطات رسمی و بازاریابی موثرتر هستند.
از آنجا که سیاستگذاران و شهروندان عادی تهدیدهای بهداشتی را با استناد به شواهد موجود و اولویتهای اجتماعی بررسی میکنند، مهم است که تنوع نیازها و تضادها در مورد پیامرسانی سلامت و سیاستهای پاسخ به همه گیری شناخته شوند.
[1] What can we learn from social media during pandemics?
[7] جمعسپاری (به انگلیسی Crowdsourcing) به معنای برونسپاری یک پروژه به انبوه مردم است. این کار معمولاً از طریق فراخوان عمومی در اینترنت انجام میشود.
نظامهای بهره برداری از زمین و آب نقش مهمی در توسعه کشاورزی و روستایی دارند، زیرا بستر و چارچوب فعالیت تولیدی و اقتصادی کشاورزان را در بهکارگیری منابع آب و خاک و نهادههای کشاورزی فراهم میسازند.
بدین جهت در تعریف نظام بهره برداری آن را سازمان اقتصادی و اجتماعی مرکب از عناصر به هم پیوسته ای تعریف کرده اند که با استفاده از هویت و مدیریت واحد و ویژگی های نرم افزاری و سخت افزاری و در ارتباط متقابل با شرایط طبیعی و اجتماعی محیط خود امكان تولید محصولات كشاورزی را فراهم می سازد (عبداللهی1377، ص 3).
مطلب پیش روی بخشی از کتابی است در دست انتشار در باب ساستها و فعالیتهای اجرایی در حوزه مدیریت و بهره برداری از زمین و آب در کشاورزی با مروری بر تجارب جهانی. در این مقاله نخست به برخی برداشتهای موجود در خصوص مفهوم سیاستگذاری می پردازیم و پس از آن مفهوم نظام بهره برداری کشاورزی در چشم اندازی وسیع و آن چه که اغلب در باب زمین و آب مطمح نظر است مطرح می گردد. مبحث سیاستگذاری در منابع پایه کشاورزی با توصیف مفاهیم پایه در مدیریت و بهره برداری دو عنصر اساسی در کشاورزی یعنی زمین و آب در بخش پایانی مقاله مطرح میگردد. در خلال بحث به برخی تقسیمبندیها نیز اشاراتی خواهیم نمود.
واژگان کلیدی: سیاستگداری کشاورزی، زمین داری، مدیریت آب، نظام های بهره برداری کشاورزی.
سیاستگذاری و کاربرد آن در مدیریت و بهرهبرداری از منابع پایه (زمین و آب)
آب و زمین دو عنصر اساسی در کشاورزی و مزرعهداری است. تجلی عملی تاثیر این دو عنصر اساسی در محموعهای از اصول، خطمشیها و قواعد مربوط به مدیریت و بهرهبرداری از آنهاست. ناگفته پیداست که مدیریت و بهرهبرداری از زمین و آب کشاورزی در سطوح محلی، منطقهای و ملی مبتنی بر امر سیاستگذاری است. در مقام بیان اهمیت و کاربرد سیاستگذاری و سیاستهای معمول در بهرهبرداری از زمین و آب کشاورزی نخست میتوان به ارائه فراگیرترین تعاریف از مفهوم سیاست و سیاستگذاری مبادرت نمود. سیاست در فارسی حایز معانی مختلف است؛ در اینجا از میان تمامی تعاریف وارده تنها به تشریح یک مفهوم که غالباً معادل”خطمشی” و اصطلاح انگلیسیPolicy دانسته شده است(رضاییان،1387،ص 204) بسنده میگردد. خطمشی یا به عبارت دیگر “سیاست” محدودهای است که تصمیمهای آتی باید در داخل آن اتخاذ شوند (همان منبع،ص210). در فرهنگ کمبریج سیاست در مفهوم Policy اینگونه تعریف شده است.
“مجموعهای از افکار و یا طرحی که در شرایط خاصی توسط گروهی از افراد در یک سازمان تجاری، یک دولت یا یک حزب سیاسی به طور رسمی برای اجرا مورد توافق قرار گرفته است” (فرهنگ واژگان کمبریج).
میتوان خطمشیها و سیاستها را با توجه به موضوع آنها به انواع دولتی(عمومی)، تجاری و شخصی و نظایر آنها و از نقطهنظر محدوده عملکردی به انواع خطمشیهای اساسی، خطمشیهای کلی و خطمشیهای خرد تقسیمبندی نمود(همان منبع،ص210 و 211).در تقسیمبندی کلان، خطمشیها و سیاستهای زمین و آب کشاورزی را آن گاه که بر محدودههای وسیعتر از منافع یک بهرهبردار اثر میگذارند میتوان در زمره سیاستهای عمومی و از حیث فراگیر بودن در زمره سیاستهای اساسی و کلی در شمار آورد.
یک بیان عام در مورد دانش سیاست عمومی آن را به معنای مطالعه و تحلیل عمل دولتها میداند. سیاستگذاریهای عمومی در واقع، تجلّی عملی اداره حکومت است. سیاستهای عمومی را میتوان به عنوان مجموعههایی ساختاری و مرتبط و متشکل از مقاصد، تصمیمها و اعمال در پیوند و نسبت با اقتدار عمومی در سطوح محلی، ملّی و بینالمللی در نظر گرفت (همان منبع).
بر اساس الگوی خطی سیاستگذاری، یک سیاست تقریباً به واسطه مراحل متوالی زیر پیش میرود:
1- تجزیه و تحلیل مسئله.
2- فرمولبندی سیاست.
3- تصمیم سیاسی.
4- اجرای سیاست.
5- ارزشیابی سیاست.
در سلسله مراتب سیاستگذاری دو مفهوم راهبرد (استراتژی) و سیاست اجرایی قابل تفکیک از یکدیگرند. سیاست اجرایی جزئیتر از راهبرد است. میتوان سياستهاي اجرايي را اين گونه تعريف كرد.
” مجموعهای از معيارها و تدابير كه اتخاذ آنها موجبات و تسهيلات لازم را براي تحقق هدفهاي برنامه تعقيب ميكند”.
سياستهاي اجرايي شامل انواع زير است:
1- سياستهاي قانوني: اصول و مباني قانوني و حقوقي راهنما و تعيين كننده برنامه كه از مقررات و مصوبات نظام قانونگذاري حاصل ميگردد.
2- سياستهاي مالي و پولي: سياستهاي مالي در برگيرنده اصول و ضوابط تصميمگيري دولت در زمينه مالياتها ، هزينهها و روشهاي تامين مخارج و سياست پولي بيان اصول موضعگيري مقامات در نحوه كنترل متغيرهاي پولي براي تحقق اهداف اقتصادي نظير تورم است.
3- سياستهاي فني: ضوابط و معيارهاي فني و تكنيكي است كه براي انجام فعاليتهاي اجرايي و پروژه ها و طرحها مورد عمل قرار مي گيرند و در نتيجه مطالعات و پژوهشها حاصل شدهاند.
4- سياست هاي اقتصادي – اجتماعي: اين گروه از ضوابط و معيارها در نتيجه تركيب اهداف كلان اقتصادي با ملاحظات اجتماعي ايجاد ميگردد (زرنگار ، ص4-2).
این موضوع که سیاسیون وظیفه سیاستگذاری را دارند و اجرای سیاست یک فعالیت سلسله مراتبی است، در الگوی خطی باوری اصلی است. اعتقاد بر آن است که سیاستگذاران نباید به اجرای سیاست چندان درگیر و به آن علاقهمند باشند و مسئولیت اجرا برای سطوح اداری پایینتر در نظر گرفته شده است. موفقیت نسبی روایت موجود از انتقال مدیریت آبیاری در مکزیک نمونهای مناسب از یک الگوی اصلاح شده سیباستگذاری خطی است. روایت مزبور بیان میکند که بحران اقتصادی در طول دهه هشتاد به کاهش در سرمایهگذاری دولتی در آبیاری و کاهش در پرداخت آببها توسط بهرهبرداران منجر شد. نتیجه آن گردید که هزینه نگهداری از امکانات دستخوش تحولاتی گردید و در نواحی آبیاری با مدیریت دولتی به گونهای گسترده وضعیت به وخامت گرایید. در سال 1989 رئیس جمهور وقت مکزیک سیاست انتقال نواحی آبیاری را به تشکلهای بهرهبردار آب تشویق نمود، با این هدف که یارانهها کاهش یافته و ماندگاری نواحی آبیاری افزوده گردد (رَپ و وستر 2013، ص 508).
بررسی در مورد چگونگی عملکرد فرآیندهای سیاستگذاری، افکار قالبی را در مورد این که چه چیزی پدیدآورنده فرآیندهای سیاستگذاری است به چالش میگیرد. اگرچه در مورد فقدان اعتبار تجربی الگوی خطی و ابزاری سیاستگذاری انتقادهای بسیاری وارد شده؛ اما این الگو هنوز در حلقههای سیاستگذاری همچنان پایدار است (لانگ، اِن، 1989، ص 249-226).
بخشی از موضوع به این دلیل است که الگوی مذکور دنیا را آنگونه که سیاستگذاران به صورتی قابل کنترل و تابع میبینند ترسیم میکند. دلیل دیگر آن است که الگوی خطی به قول مارچ و اُلسن “اسطوره انتخاب ارادی از طریق سیاست” و آرمان دیوانسالاری بیطرف و یکسانساز وبر را تصدیق میکنند(همان منبع).
بر خلاف آن گریندل و تامس رویکرد اجرای سیاست را به عنوان فرآیندی سیاسی که مجموعهای از کنشگران سیاستگذاری را دخیل میسازد و علایق را تجمیع مینماید تحلیل میکنند. چهار فرض اساسی زیر نقشی مرکزی در الگوی تعاملی آنان دارند:
1- فرمولبندی و اجرای سیاست فعالیتهایی مجزا و پی در پی هستند که به واسطه تصمیمهای سیاسی و متمرکز از یکدیگر جدا میشوند.
2- ویژگیهای خاص سیاسی واکنشهای افراد را در مقاطع راهبردی بخش عمومی و اداری تعیین مینمایند. این امر میتواند در هر مقطع از فرآیند سیاستگذاری با پیامدهای فراوان بالقوه خود به نفع یک سیاست خاص باشد و یا آن را تغییر داده و حتی وارونه سازد.
3- ویژگیهای سیاستی ثابتی وجود دارند که در طول فاز اجرا تغییر نمیکنند. مصادیقی از طول دوره اجرا و پراکندگی هزینه و فایده وجود دارد.
4- سیاستگذاران به طور کافی در انتظار دریافت پاسخ از سیاستهای خود نیستند و راهبردهایی را که به واسطه آنها بتوانند بر مخالفتها غلبه نمایند چندان توسعه نمیدهند (تامس،جِی.دبلیو و گریندل، اِم.اِس، 1990، ص 1163-1181).
یافتههای مطالعه موردی اِدوین رَپ و فیلیپوس وستر (2013) در خصوص سیاست انتقال نواحی آبیاری در مکزیک آنها را به بازاندیشی در مورد فرضهای فوق الذکر ترغیب میکند. آنها استدلال میکنند که علاوه بر اجرا، سیاستگذاری نیز به عنوان یک کلیت، فرآیندی تعاملی و در حال انجام است. رَپ و وستر سیاستگذاری را محدود به فرمولبندی یک گفتمان یا یک تصمیم سیاسی نمیدانند. به اعتقاد آن دو ایجاد سیاستی خاص در دستگاه دیوانسالاری و بحث در مورد آن بسیار پیشتر از ابلاغ آن آغاز شده و به صورتی جدی پس از اتخاذ تصمیم سیاسی همچنان ادامه مییابد. سیاستگذاران در این فرآیند در شکلدهی و اصلاح ویژگیهای برنامه توانمند میشوند و چون پیشبینی میکنند با سیاستها مخالفت گردد، از این روی به بسیج مجموعهای از فعالیتهای حمایتی مبادرت مینمایند. این موضوع چگونگی اجرای سیاست و نتایج آن را تحت تاثیر قرار میدهد. رَپ و وستر برای تجزیه و تحلیل اتخاذ عملی و گفتمانی سیاستها و تثبیت اجتماعی و فیزیکی سیاستها روش تحلیل فرآیندهای سیاستی موس را مطرح میکنند. موس استدلال میکند که در ابتدا سیاست در جهت بسیج و ابقای حمایت سیاسی عمل میکند که بیش از جهتگیری اقدام، بر مشروعیتبخشی تمرکز دارد. کنترل عملیاتی نظامهای اداری بر اقدامات و وقایع، اغلب محدود است؛ اما این نظامها میتوانند در زمینه تفسیر اقدامات و وقایع اعمال کنترل نمایند (رَپ و وستر 2013، ص 508).
بنابراین موفقیت در سیاستگذاری به تثبیت یک تفسیر خاص و یک الگوی سیاستگذاری بستگی دارد. موفقیت در یک سیاست امری ذاتی یا از پیش تضمین شده نیست؛ اما از توانایی در تداوم حمایتهای انسانی جدید و انسجام بخشیدن به دستاندرکارانی که در مورد یک تفسیر واحد مباحثه و مخالفت میکنند ناشی میشود. بیشتر کنشگران سیاستگذاری، با تفسیری خاص مرتبطاند که بدل به ” سیاستی ثابت و غالب” میگردد. با این حال این پرسش مطرح است که چه کارهایی تفسیری واحد از وقایع مربوط به یک سیاست را تثبیت میکنند؟ در اینجا شناسایی طبیعت ناهمگون فرآیند سیاستگذاری مهم است. ایجاد یک شبکه حمایتی هم دربرگیرنده تثبیت یک تفسیر از جنبههای اجتماعی و گفتمانی است و هم از جنبه مادی و عینی در مجموع شکل و قالب ایده سیاست را تثبیت میکند (موس، دی، ص 671-639).
رَپ و وِستر ایده بسته سیاستی را مطرح میکنند. بسته سیاستی مجموعهای از به قول آنان “فناوریهای سیاستگذاری” استاندارد شده است که کنشگران و منابع را در حمایت از یک سیاست معرفی، تجمیع و ترکیب میکند؛ تنگناها و مخالفتهایی را که تهدید به مانعتراشی در مسیر پیشبرد فرآیند سیاستگذاری مینمایند نادیده گرفته؛ دور میزند و چارهسازی میکند. به این ترتیب فناوریهای سیاستگذاری نقشی حیاتی در ایجاد شبکهای از عناصر ناهمگون چون کنشگران انسانی، ابزارهای مادی، فضای سازمانی و جریان منابع دارند. این شبکه، عناصر مزبور را در حمایت از ایده سیاستی شکل میدهد؛ به یکدیگر پیوند میدهد و جهتدهی مینماید.آنها در مطالعه خود نشان میدهند که چگونه یک بسته سیاستی پدید آمده از تعدادی فناوریهای سیاستی برای تحقق بخشیدن و مشروعیت دادن به انتقال مدیریت آبیاری، گردآوری و استاندارد میگردد. در این تجربه گروههای سیاری از کارمندان و کارشناسان گرد آمدند و از این فناوریها برای شناسایی، پیشبینی، حمایت و همچنین مواجهه با مخالفتها تجربه آموختند؛ با این هدف که فراتر از نقاط برخورد احتمالی در فرآیند سیاستگذاری پیشرفت حاصل شود و یک ایده سیاسی تثبیت گردد. در رویکرد اقتباسی آنان سیاستگذاری میتواند به عنوان فرآیندی تعریف گردد که به واسطه آن کنشگران از یک خطمشی حمایت کنند؛ آن را اصلاح، جایگزین و یا با ایده دیگری ترکیب نمایند تا یک خطمشی کمابیش تثبیت گردد و واقعیت یابد. در ابتدا، ایده سیاست روایتی است که تنها میتواند به شکلی تدریجی به”چیزی”واقعی تبدیل شود. اگر اجزا و عناصر این شبکه سیاستگذاری ناهمگن با هم کنار بیایند یک بسته سیاستی تحقق مییابد. این بدان معناست که آگاهی نیرومندی در میان کنشگران مختلف سیاستگذاری در مورد تفسیر غالب از یک سیاست پدیدار میشود(رَپ و وستر 2013، ص 508).
نظام بهره برداری
در این اثر جنبه عملی و اجرایی نظام بهرهبرداری در بخش کشاورزی به مثابه مجموعهای از روشها و سیستمها دانسته میشود که میتوان از آنها با عنوان نظامهای بهرهبرداری یاد کرد. دكتر ازكیا در توصیف نظام بهرهبرداری می گوید:
“از لحاظ معنی لغوی اصطلاح نظام بهرهبرداری و شیوه تولید در فارسی به یكدیگر نزدیكند.با این تفاوت كه اصطلاح بهرهبرداری از اصطلاح شیوه تولید وسیعتر است و به اعمال مختلفی نظیر سود بردن، برداشت تولید، انبار كردن، تمتع بردن از محصولات نیز دلالت میكند”.
وی در مقام تشریح اجزای مفهوم نظام بهرهبرداری نخست تصریح میدارد که هدف از نظام شكل خاصی از روابط به هم پیوسته، غیر مستقل و هماهنگ است كه دارای قاعده، نظم و منطق باشند. وجود تعامل مانع از آن است كه اجزای نظام به صورت انفرادی عمل نمایند. نظام مجموعهای است متشكل از كنش و واكنش تعدادی از اجزا كه روابط آنان با یكدیگر را كانونی مشترك یا كانونهایی به هم پیوسته سامان میدهد. بدین سان میتوان شبكه به هم پیوسته را در سطح خرد (گروهها) و كلان (جوامع) مشاهده كرد و سنجید. نظامهای اجتماعی واجد ساختار و كاركرد هستند و در عین پایداری تحول پذیرند(ازکیا، 1382، ص 23).
نظام بهرهبرداري بر اساس تعريف دكتر محمد عبداللهي در كتاب نظامهاي بهرهبرداري كشاورزي ايران نیز سازماني اجتماعي مركب از عناصري به هم پيوسته دانسته شده كه با هويت و مديريتي واحد و در چارچوب شرايط اجتماعي و طبيعي محيط خود امكان توليد محصولات كشاورزي را فراهم مي سازد (عبداللهی، محمد، 1377، ص 3).
نظام بهرهبرداری، روابط و مناسبات کشاورزی و همچنین شیوه و چگونکی اعمال مدیریت، با بهکارگیری منابع دیگر مانند سرمایه و نیروی کار است که به اشکال و صور مختلف خانوادگی، گروهی، تولید جمعی یا تولید دولتی اجرا میگردد. بنا به نظر گروه دیگری از صاحبنظران نظام بهرهبرداري يك سيستم اجتماعي است كه منابع پايه را به منظور توليد محصولات كشاورزي، فرآوري و عرضه آنها با بهرهگيري از دانش و اطلاعات، فناوری و نهادهها مورد استفاده قرار ميدهد (مهرابی،1384) .
چنان كه گفته شد موضوع نظام بهرهبرداري يك موضوع تك بعدي و محدود به بخش كشاورزي نيست. نظام بهرهبرداري در فضايي شكل ميگيرد كه علاوه بر عوامل و مولفه هاي اقتصادي، اجتماعي، روابط و مناسبات سياسي، حقوقي و زيست محيطی نيز در آن موثراست. بنابراين هر گونه برنامه ريزي و تصميمگيري در مورد نظامهاي بهرهبرداري مناسب نيازمند شناخت وضعيت موجود و ارزيابي آن از ابعاد مختلف است.
در دهههاي اخير مقوله نظامهاي بهرهبرداري هم در حوزه مفهومي و هم از نظر الگوهاي عملي دستخوش برداشتهای بسیاری شده است. صاحبنظران معتقدند اين بي ثباتي هم ناشي از تفرق آرا در حوزه مفهومي، عدم اجماع نظري و ضعف مباني تئوري و هم نتیجه آسيب پذيري الگوهاي عملي است؛ اما درس آموزي از تجارب عملي و كنكاش هاي نظري موجب ظهور انديشه هاي نويني در مباحث مربوط به نظام بهرهبرداري شده وآن را از يك امرصرفاً مكانيكي به پديدهای پويا تبديل مینماید. بنابراين ضرورت دارد پديده نظام بهرهبرداري با توجه به پارادايم هاي جديد و نگاههای تازه مورد بازنگري قرار گيرد (ازکیا،1382) و شناخت وضعيت موجود و برنامهريزي مبتني برآن نيز باعنايت به اين صورتبندي نوين ارائه شود. اين نگرش جديد بر چند اصل مبتنی يا مفروضات اصلي است:
1- موضوع نظام بهرهبرداري: تنها محدود به نظام بهرهبرداري از زمين با كاربري هاي زراعي و باغي نيست؛ بلكه نظام بهرهبرداري شامل منابع پايه اعم از آب، خاك، مرتع، جنگل و منابع آن نيز ميشود. اگر چه نظام بهرهبرداري از زمين داراي اهميت است؛ اما چارچوب پديده نظام بهرهبرداري فراتر از آن است و برنامهريزي مربوط به آن نيز با در نظر گرفتن اين گستره و سطوح مرتبط با آن انجام ميشود.
2- اجتناب از مطلقنگری در طراحی و استقرار نظامهای بهرهبرداري: آرمانگرایی یا قضاوت ارزشی نسبت به نظامهای بهرهبرداري فاقد مطلوبیت عملی و مقبولیت علمی است. به عبارت روشنتر طراحی و استقرار نظامهای بهرهبرداري در هر ناحیه باید با توجه به شرايط و ويژگيهاي اجتماعی،اقتصادی و زيست بوم آن ناحیه تعيين گردد.
3- نگرش سيستمي نسبت به نظام بهرهبرداري: این نگرش اقتضا ميكند که نظام بهرهبرداري را پديدهاي مستقل و منفك از ساير ابعاد و عوامل سياسي، اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي ندانیم و در تحليل وضعيت و آينده نگري، اين جامعيت را لحاظ كنيم.
4- حفظ منابع پایه به ويژه آب وخاك: از اهميت خاصي برخوردار است. بنابراین پايداري زیستمحیطی و کشاورزی يكي از عوامل مهمي است كه در تعيين نوع نظام بهرهبرداري بايد مورد توجه قرارگيرد.
5- گرایش به برنامه ریزی توسعه: بر این اساس توسعه نظامهای بهرهبرداری با توجه به گرایش عمومی دولتمردان نسبت به برنامهریزی و اولویتبندیهای کلان توسعه شکل میگیرد و برای نظامهای بهرهبرداری در چارچوب رهیافت توسعه ماموریتهای مشخصی تعیین میگردد.
6- تحولات نظام بهرهبرداری تابعی از تحولات كلان: در چارچوب این نگرش نوعی .پيوستگي میان تولید در بخش کشاورزی و تحولات کلان در سطح ملی و منطقهای و در سطحی وسیعتر نوعی پیوستگی بین این تحولات و تحولات جهاني قابل تصور است. به عنوان مثال نظامهای بهرهبرداری باید در هنگام ضرورت، توان بسط بازار داخلي و اتصال به ساختار كلان اقتصادي را داشته باشد.
7- توانمندسازی بهرهبرداران: چنین رویکردی همزمان با افزایش توجه عمومی به مقولاتی نظیر سرمایه اجتماعی، اعتمادسازی، مشارکت مردمی، نهادسازی در توسعه پایدار ، رشد و اشاعه یافته است.
هال و همکارانش قایل به نظام بهرهبرداری در معنای نظام مزرعهداری هستند. لازم به ذکر است که این معادلگذاری(نظام بهرهبرداری) برای رسیدن به یک زبان مشترک و برداشت مفهومی نسبتاً همسان از موضوع در ایران تقریباً مورد قبول و اجماع اکثریت صاحبنظران است. او و همکارانش معتقدند یک نظام بهرهبرداری از مجموعهای نظامهای مزرعهداری انفرادی تشکیل شده که دارای منابع پایه، الگوهای تجاری، معیشتها و مضیقههای خانوادگی بسیار مشابهاند و امکان دارد راهبردهای توسعهای و مداخلات مشابهی برای آنها مناسب باشد. با توجه به سطح تحلیل یک نظام بهرهبرداری میتواند تعدادی قلیل یا وسیع از خانوارها را در بر گیرد (هال و همکارانش الف ، 2001، ص 9). هال و همکارانش بر اساس ملاکهای زیر نظامهای بهرهبرداری را طبقهبندی میکنند:
1-مبتنی بر منابع طبیعی تجدیدپذیر موجود شامل آب، زمین،علفزارها، جنگل و اقلیمی که ارتفاع در کنار چشمانداز در آن عامل مهمی است. موضوع چشمانداز در مواردی مانند شیب، اندازه مزرعه، چگونگی مدیریت و سازماندهی به مزرعه میتواند مصداق داشته باشد.
2-الگوی عملی فعالیتهای مزرعه و معیشتهای خانوار شامل اراضی مزروعی، دامپروری، درختان، آبزیپروری، صید، فرآوری و فعالیتهای خارج از مزرعه و فناوریهای اصلی تولید این محصولات (همان منبع).
هال و همکارانش(2001 ب) یک طبقهبندی گسترده را در خصوص نظامهای بهرهبرداری کشاورزی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا متمایز مینمایند. ایران نیز در زمره یکی از این ممالک به شمار میرود. ویژگیهای این نظامها در زیر آمده است:
1- نظام بهرهبرداری مبتنی بر آبیاری. این نظام شامل اشکال بزرگ مقیاس و کوچک مقیاس میگردد. زیر نظام بزرگ مقیاس در این ممالک در مجموع یک جمعیت80 میلیونی و یک گروه کشاورز 16 میلیونی را پوشش میدهد. زیر نظام مزبور دربرگیرنده 1/8 میلیون هکتار مچموع اراضی زیر کشت تحت آبیاری است که این شکل در نمام مناطق یافت میشوند. این اراضی دربرگیرنده محصولات تجاری گرانقیمت و صادراتی و کشت سبزیجات و میوه میگردد. زیر نظام آبیاری کوچک مقیاس به صورتی وسیع در سراسر منطقه وجود دارد و و نه تنها از حیث جمعیت مهم است؛ بلکه عنصری قابل توجه در بقای جمعیت بسیاری از افراد در نواحی خشک و دور دست کوهستانی است. به طور معمول مستاجران و مالکان متصرف واحدهای زراعی بسیار کوچک (بین 2/0 هکتار تا یک هکتار) در درون یک ناحیه بزرگتر و یا یک زیر نظام دیم قرار دارند .کشتهای اصلی مخلوطی از غلات، علوفه و سبزیجات است.غلبه فقر در هر دو زیر نظام در حد متوسط است.
2- نظام بهرهبرداری ترکیبی مناطق مرتفع. این نظام از حیث جمعیت دخیل در کشاورزی با 27 میلیون نفر نیروی انسانی مهمترین بخش جمعیتی است؛ اما از حیث نسبت زمیندارای 7 درصد اراضی است. از مجموع 74 میلیون هکتار ،22 میلیون هکتار سطح زیر کشت است که نزدیک به 5 میلیون هکتار آن تحت نظام آبیاری است. دو زیر نظام در اینجا وجود دارد: اول ناحیه کشت غلات دیم و حبوبات به علاوه محصولات درختی و زیتون در اراضی تراس مانند و دوم زیر نظام مبتنی بر دامپروری (عمدتاً گوسفندداری) بر اراضی با مدیریت جمعی. فقر در این نواحی گسترده است؛ زیرا بازارها اغلب دور از دسترس، زیرساختها کمنر توسعه یافته و تخریب منابع طبیعی نیز یک مسئله جدی است.
3- نظام بهرهبرداری ترکیبی دیم. این نظام جمعیتی معادل 16 میلیون نفر کشاورز و تنها 2 درصد اراضی را در بر گرفته که منجر به تراکم جمعیتی بالا میگردد. سطح زیر کشت این نظام 4 میلیون هکتار است که دربرگیرنده محصولات درختی، تاکستانها و 8 میلیون جمعیت دامی میگردد. در 6/0 میلیون هکتار از این اراضی در زمستانها آبیاری کمکی برای کشت گندم و در تابستانها برای کشت محصولات تجاری صورت میگیرد. عرصههای مرطوبتر برای کشت محصولات درختی(زیتون و میوه)، خربزه و انگور مشخص میشوند. در فصول خشک با جابجایی گوسفندان از مناطق استپی عمل چرای دام صورت میپذیرد. فقر در حد متوسطی وجود دارد؛ اما با فقدان درآمد خارج از مزرعه ناشی از مهاجرت فصلی نیروی کار فقر میتواند گستردگی بیشتری پیدا کند.
4- نظام بهرهبرداری ترکیبی نواحی خشک. این نظام در مناطق خشک کم رطوبت یافت میشود و شامل یک جمعیت 13 میلیونی کشاورز و 17 میلیون هکتار اراضی زیر کشت است. تراکم جمعیت در این نواحی در مقایسه با دیگر نظامهای اصلی بهرهبرداری میل به کاهش داشته و متوسط اندازه مزارع بزرگتر است. جو و گندم دیم به صورت تناوبی و آیش یک ساله و دو ساله غلات اصلی هستند. ریسک خشکسالی بالاست و عدم امنیت غذایی چشمگیری وجود دارد. جمعیت دامی شامل 6 میلیون دام بزرگ و میزان بیشتری از دام سبک است. میان کشت و کار و نظام چراگاهی تعامل سختی در جریان است. فقر در میان کشاورزان کوچک مقیاس گسترده است. در جدول شماره 1 نظامهای اصلی بهرهبرداری خاور میانه و شمال آفریقا ذکر شده است.
عنوان اثر: گزارش جهانی حمایت اجتماعی ۲۰۲۲-2022: حمایت اجتماعی بر سر دو راهی- در پی آینده ای بهتر
World Social Protection Report 2020–22: Social Protection at the Crossroads – in Pursuit of a Better Future.
ناشر: سازمان بین المللی کار(ILO)
محل انتشار: ژنو، سوئیس
تاریخ انتشار: ۲۰۲۱
تعداد صفحه: ۲۱۸
آقای گای رایدر[1]مدیر کل سازمان بین المللی کار در پیشگفتار اثر می نویسد:
“گزارش جهانی حمایت اجتماعی[2] مروری کلی از پیشرفتهای اخیر در نظام های حمایت اجتماعی ارائه و تأثیر همهگیری کووید ۱۹ را بررسی میکند. گزارش بر اساس دادههای جدید و قوی، طیف گستردهای از آمارهای جهانی، منطقهای و کشوری در مورد پوشش حمایت اجتماعی، مزایای عرضه شده و هزینههای عمومی مرتبط را ارائه میکند. گزارش همچنین شکاف های حمایتی را که باید بسته شوند، شناسایی کرده و خط مشی های کلیدی توصیه شده ای برای دستیابی به هدف حمایت اجتماعی جهانی برای همه را تا سال ۲۰۳۰ تعیین می نماید“.
وی ادامه می دهد:
“بسیاری کشورها بر سر دوراهی ایستاده اند و در مورد آینده نظام های حمایت اجتماعی خود بحث می کنند. من از آن ها می خواهم که با امیدواری پیش روی را بنگرند، به ندای این گزارش توجه نمایند و از پنجره باز شده توسط کووید ۱۹ برای دنبال کردن راه اصلی حمایت اجتماعی جهانی استفاده کنند. این یک انتخاب اخلاقی و عقلانی است و راه عدالت اجتماعی را برای همگان هموار می سازد“.
گزارش حاوی پنج فصل و یک پیوست است. عناوین فصول پنج گانه عبارتند از:
۱- حمایت اجتماعی بر سر دو راهی: پاسخ به کووید ۱۹ و راهی به بهبودی.
۲- وضعیت پیشا کووید ۱۹: بعضی پیشرفت ها ایجاد شده، اما شکاف های عمده باقی مانده است.
۳- حمایت اجتماعی در طول بحران کووید ۱۹ و بهبودی.
۴- تقویت حمایت اجتماعی برای همه در طول دوره زندگی.
۵- شکل دادن به آینده حمایت اجتماعی.
علیرغم پیشرفت سال های اخیر در گسترش حمایت اجتماعی در بسیاری نقاط جهان، در هنگام شیوع همه گیری کووید ۱۹، بسیاری کشورها همچنان با چالش های چشمگیر در تحقق حق بشر در تامین اجتماعی برای همگان مواجه بودند.
این گزارش مروری کلی از پیشرفت های صورت گرفته در سراسر جهان در دهه گذشته در گسترش حمایت اجتماعی و ایجاد نظام های حمایت اجتماعی مبتنی بر حقوق، از جمله حداقل ها و پوشش ها و تاثیر همه گیری کووید۱۹ را ارائه می کند. انجام این کار، کمکی اساسی است به چارچوب نظارتی دستور کار ۲۰۳۰برای توسعه پایدار. گزارش دارای پنج پیام است:
۱- همهگیری نابرابریهای عمیق و شکافهای قابل توجهی را در پوشش، جامعیت و کفایت حمایت اجتماعی در تمامی کشورها آشکار کرده است. چالشهای فراگیر مانند سطوح بالای ناامنی اقتصادی، فقر مداوم، افزایش نابرابری، غیررسمی بودن گسترده امور و قراردادهای اجتماعی شکننده به واسطه کووید۱۹ تشدید شده است.
این بحران همچنین آسیب پذیری میلیاردها نفر را آشکار کرد که به نظر می رسید وضعیت نسبتاً خوبی دارند، اما به اندازه کافی در برابر امواج شوک اقتصادی-اجتماعی که بحران منتشر کرد، محافظت نشده بودند.
تاثیرات اقتصادی-اجتماعی همه گیری، چشم پوشی از تعدادی گروه های جمعیتی را برای سیاستگذاران دشوار ساخته است. این گروه ها شامل کودکان، بزرگسالان، شاغلان بدون مزد، زنان و مردانی که به گونه های متنوع و در بخش اقتصاد غیر رسمی اشتغال می ورزند- و البته در مجموع به گونه ای ناکافی تحت پوشش اقدامات حمایت اجتماعی هستند، می باشند. این گزارش با آشکارسازی این شکافها، نشان میدهد که همهگیری کشورها را به سمت اقدامات سیاسی بیسابقه ای سوق داده است که حمایت اجتماعی در راس آن ها قرار دارد.
۲- کووید ۱۹ واکنش سیاستی حمایت اجتماعی بی نظیری را برانگیخت. دولت ها حمایت اجتماعی را به عنوان پاسخ خط مقدم برای محافظت از سلامت، شغل و درآمد مردم و تضمین ثبات اجتماعی برقرار نمودند.
دولت ها در جایی که لازم بود پوشش خود را به گروههایی که تا به حال محافظت نشده بودند گسترش دادند؛ بر سطوح مزایا افزودند یا مزایای جدیدی را در زمینه سازوکارهای اداری و تحویل، و بسیج منابع مالی اضافی معرفی کردند. با این حال، به رغم برخی حمایتهای بینالمللی، بسیاری کشورهای با درآمد کم و متوسط تلاش کردند تا حمایت اجتماعی و واکنش محرک متناسبی را برای مهار اثرات نامطلوب همهگیری به روشی که کشورهای پردرآمد توانستهاند انجام دهند، ایجاد کنند که البته به “شکاف محرک” منجر شد که به طور عمده از شکاف های پوشش و تامین مالی معنی دار ناشی می شود.
۳- چگونگی بهبود در جنبه های اجتماعی-اقتصادی همچنان نامشخص است و افزایش هزینه های حمایت اجتماعی همچنان حیاتی خواهد بود.
جدیدترین پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول در مورد بهبودی متفاوت هشدار میدهد. بهاینترتیب کشورهای ثروتمند از احیای سریع اقتصادی برخوردار میشوند؛ در حالی که کشورهای با درآمد پایینتر شاهد معکوس شدن دستاوردهای توسعه اخیر خود هستند. تضمین انسان محوری بهبود در همه جا مشروط به دسترسی عادلانه به واکسن است. این فقط یک امر اخلاقی ضروری نیست، یک ضرورت بهداشت عمومی است: شکاف عمیق در دسترسی به واکسن، جهش های ویروسی جدیدی را ایجاد می کند که مزایای سلامت عمومی واکسن ها را در همه جا تضعیف می نماید.
با این حال، در حال حاضر، دسترسی ناعادلانه به واکسن، شکافهای بزرگ محرک و مشهود در واکنش به بحران، درخواستهای برآورد نشده برای همبستگی جهانی، افزایش فقر و نابرابریها، و توسل به کاهش ریاضت، همگی نشاندهنده چشمانداز بهبودی نابرابر هستند. چنین سناریویی بسیاری از مردم را به حال خود رها می کند و پیشرفت های حاصل شده در راستای دستیابی به دستور کار ۲۰۳۰ و تحقق عدالت اجتماعی را از مسیر خود خارج می سازد.
۴-کشورها از نقطه نظر مسیر نظام های حمایت اجتماعی خود بر سر دوراهی قرار دارند. اگر روزنه امیدی وجود داشته باشد همانا یادآوری در باب اهمیت حیاتی سرمایه گذاری در حمایت اجتماعی است که هنوز بسیاری کشورها با تنگناهای مالی روبرو هستند.
این گزارش نشان میدهد که تقریباً همه کشورها، صرف نظر از سطح توسعهیافتگیشان، بر سر دو راهی یک انتخاب قرار دارند: آیا استراتژی “سریع” سرمایهگذاری را دنبال کنند، یا این که با تسلیم شدن در برابر فشارهای مالی یا سیاسی با تقویت نظام های حمایت اجتماعی به یک استراتژی “راه کوتاه” از تدارکات حداقلی بسنده کنند. کشورها میتوانند از پنجره سیاستی که برای همهگیری باز شده استفاده کنند و بر روی واکنش به بحران خود تمرکز نمایند تا فعالیت های نظام های حمایت اجتماعی تقویت گردد و به تدریج شکاف های حمایتی پر شود، تا از این که همه در برابر شوک های سیستمیک و خطرات عادی چرخه زندگی محافظت خواهند شد اطمینان حاصل گردد. این امر مستلزم افزایش تلاش برای ساختن نظام های حمایت اجتماعی جهانی، جامع، کافی و پایدار است، از جمله حداقل حمایت اجتماعی تثبیت شده که حداقل سطح پایه ای از امنیت اجتماعی را برای تمام طول زندگی خود تضمین کند.
روش جایگزین دیگر رضایت دادن به یک رهیافت راه کوتاه در سرمایه گذاری نکردن در حمایت اجتماعی است که کشورها را به تله یک مسیر “کم هزینه-کم توسعه به لحاظ انسانی” می اندازد. این موضوع بیانگر از دست رفتن احتمال تقویت نظام های حمایت اجتماعی و بازسازی جوامع برای آینده ای بهتر است.
۵- ایجاد حمایت اجتماعی جهانی و تحقق حق بشری برای تامین اجتماعی برای همگان، سنگ بنای رویکرد انسان محور برای دستیابی به عدالت اجتماعی است. انجام این کار به مزایای مراقبت های بهداشتی و بیماری، جلوگیری از فقر و مهار نابرابری، افزایش توانمندی ها و بهره وری انسانی، پرورش عزت، همبستگی و انصاف و تقویت مجدد قرارداد اجتماعی کمک می کند.
چالش های پایان دادن به گرسنگی، ناامنی غذایی و همه اشکال سوء تغذیه همچنان رو به گسترش است. در ابتدای مقدمه گزارش این گونه می خوانیم:
“همهگیری کووید ۱۹ شکنندگی نظام های کشاورزی و نابرابریهای جوامع ما را برجسته تر کرده و موجب افزایش بیش تر گرسنگی در جهان و ناامنی شدید غذایی میشود. علیرغم پیشرفت های جهانی، روند سوءتغذیه کودکان – از جمله کوتاه قدی و بی رمقی، کمبود ریزمغذی های ضروری و اضافه وزن و چاقی در کودکان و علاوه بر آن، کم خونی در مادران و چاقی در میان بزرگسالان همچنان نگران کننده است.
جدیدترین شواهد موجود نشان می دهد تعداد افرادی که توانایی تامین هزینه یک رژیم غذایی سالم را نداشتند در سراسر جهان با ۱۱۲ میلیون افزایش به تقریباً 1/3 میلیارد نفر رسید که منعکس کننده تأثیر افزایش قیمت مواد غذایی مصرفی در طول همه گیری است. اگر دادههایی برای محاسبه زیان های درآمدی سال ۲۰۲۰ در دسترس قرار گیرد، این عدد حتی میتواند بیش تر شود“.
جنگ جاری در اوکراین زنجیره تامین را مختل کرده و بر قیمت غلات، کود و انرژی تاثیر می گذارد. در نیمه اول سال ۲۰۲۲، این امر منجر به افزایش بیش تر قیمت مواد غذایی شد. در عین حال، رویدادهای آب و هوایی شدیدتر و حادتر، زنجیره تامین را به ویژه در کشورهای کم درآمد مختل می کند. گزارش معتقد است در چشم انداز آتی، دستاوردهایی که در دو دهه گذشته برای کاستن از روند کوتاه قدی در کودکان تا یک سوم به دست آوردیم (میزان کوتاه قدی ۵۵ میلیون نفر کم تر گشته است)، در معرض تهدید بحران های سه گانه اقلیمی، درگیری ها و همه گیری کووید ۱۹ قرار دارند. بدون افزودن بر تلاش ها، تعداد کودکان مبتلا به کم بنیه گی نیز افزایش خواهد یافت. گزارش بارها بر موضوع تشدید این محرکهای اصلی ناامنی غذایی و سوء تغذیه، تعارض، شرایظ حاد اقلیمی و شوکهای اقتصادی، همراه با نابرابری های فزاینده تاکید می کند. موضوع مورد بحث بر سر این نیست که آیا مصیبت ها ادامه خواهند داشت یا نه؛ بلکه آن است که چگونه باید اقدامات جسورانه تری برای ایجاد انعطاف پذیری در برابر شوک های آینده انجام دهیم.
اگرچه گزارش سال گذشته مسیرهای تغییر نظام های کشاورزی را برجسته میکرد، اما واقعیت آن است که سخن از تغییر آسانتر از عمل به آن است.
چشم انداز رشد اقتصاد جهانی برای سال ۲۰۲۲ به گونه ای قابل توجه رو به نزول است؛ از این روی، منابع مالی محدودتری برای سرمایه گذاری در نظام های کشاورزی در دسترس است.
مشارکت های دولتی و خصوصی برای سرمایه گذاری در نظام های کشاورزی بسیار مهم خواهد بود. حکمرانی قوی مهم است؛ تا در این باب اطمینان حاصل شود که جوامع و افرادی که بیش ترین نیاز را دارند، (نه بازیگران قدرتمند صنعت) از چنین مشارکتهایی در نهایت سود خواهند برد.
گزارش نشان می دهد که دولت ها حتی با همین سطح از منابع عمومی می توانند در نظام های کشاورزی به طور عادلانه و پایدار سرمایه گذاری کنند.
دولت ها در سطح جهانی تقریبا با صرف ۶۳۰ میلیارد دلار در سال از غذا و کشاورزی حمایت می کنند. اما بخش قابل توجهی از این حمایت قیمتهای بازار را مخدوش میکند، از نقطه نظر زیستمحیطی مخرب است و به تولیدکنندگان کوچک مقیاس و بومیان جوامع آسیب میرساند، در حالی که در ارائه رژیمهای غذایی سالم به کودکان و سایرین که بیش تر نیازمندند، ناتوان است.
کشورهای واردکننده مواد غذایی اغلب حمایت های سیاسی قوی تری را، به ویژه برای غلات، با هدف محافظت از بخش کشاورزی خود در برابر رقابت بین المللی ارائه کرده اند. به این ترتیب این کشورها ممکن است به طور نامتناسبی تولید غلات را نسبت به تولید حبوبات، دانه ها، میوه ها، سبزیجات و سایر غذاهای مغذی برگزیده باشند. این سیاستها از حیث میزان کالری کافی به امنیت غذایی کمک کردهاند، اما در بهبود نتایج تغذیه و سلامت از جمله در بین کودکان مؤثر نیستند.
گزارش تصریح می دارد که بر پایه شواهد، کاهش هزینه و مقرون به صرفه تر شدن رژیم های غذایی سالم برای همه به واسطه چند منظوره کردن[1] منابع توسط دولت ها برای اولویت بندی مصرف کنندگان مواد غذایی، ایجاد انگیزه برای تولید، عرضه و مصرف پایدار غذاهای مغذی، مساعدت می گردد. آن گاه از دولت ها می خواهد که این گام تحولی مهم را اتخاذ کنند، اما این معماری چند وجهی ذیل “دهه اقدام ملل متحد برای تغذیه” باید از این تحول حمایت نماید.
همچنین، چند منظوره نمودن اقدامات تجاری و یارانه های مالی باید تعهدات و انعطاف پذیری کشورها را تحت قوانین سازمان تجارت جهانی (گات) در نظر گیرد. این گزارش بر شواهد اجلاس نظام های غذایی سازمان ملل متحد و نشست توکیو تغذیه برای رشد و همچنین نتایج مورد انتظار از مذاکرات کاپ۲۶ برای ساختن تاب آوری اقلیمی برای امنیت غذایی و تغذیه استوار است.
در بخش پایانی مقدمه گزارش آمده است:
“ما می دانیم که کشورهای با درآمد کم تر منابع عمومی کمیاب خواهند داشت و به حمایت مالی توسعه بین المللی نیاز دارند. این ها کشورهایی اند که کشاورزی در آن ها کلید اقتصاد، مشاغل و معیشت روستایی است، و میلیون ها نفر در آن ها گرسنه، در ناامنی غذایی و سوء تغذیه اند.“
در همه زمینه ها، اصلاحات باید برای تغییر هدف حمایت از غذا و کشاورزی با سیاست های ترویج تغییر رفتارهای مصرف کننده در کنار سیاست های حمایت اجتماعی برای کاهش پیامدهای ناخواسته اصلاحات در جمعیت های آسیب پذیر همراه باشد. در نهایت، این اصلاحات باید چند بخشی باشد و سیاست های بهداشت، محیط زیست، حمل و نقل و انرژی را در بر گیرد.
یکی از یافته های گزارش آن است که با وجود امید به خروج جهان از همهگیری کووید۱۹ در سال ۲۰۲۱ و بهبود امنیت غذایی، گرسنگی جهان در آن سال بیش تر شد. افزایش گرسنگی جهانی در سال ۲۰۲۱ منعکس کننده نابرابری های تشدید شده در بین کشورها و درون کشورها به دلیل الگوی نابرابر بهبود اقتصادی در میان کشورها و زیان های درآمدی جبران نشده در میان آن ها است که بیش ترین تأثیر را از همه گیری کووید۱۹ پذیرفتند.
گسترش سوء تغذیه پس از آن که از سال ۲۰۱۵ نسبتاً بدون تغییر باقی ماند، از سال ۲۰۱۹ تا سال ۲۰۲۰ از ۸ درصد به 3/9 درصد افزایش یافت و در سال ۲۰۲۱ با سرعتی کم تر به 8/9 درصد رسید. در سال ۲۰۲۱، بین ۷۰۲ میلیون نفر تا ۸۲۸ میلیون نف تحت تاثیر گرسنگی قرار گرفتند. پس از شیوع همه گیری کووید ۱۹ این رقم ۱۵۰ میلیون نفر افزایش داشت، یعنی ۱۰۳ میلیون بیش تر دربین ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۰ و ۴۶ میلیون بیش تر در سال ۲۰۲۱.
پیشبینیها حاکی از آن است که نزدیک به ۶۷۰ میلیون نفر در سال ۲۰۳۰ همچنان با گرسنگی روبرو خواهند بود – ۸ درصد از جمعیت جهان، که مشابه سال ۲۰۱۵، یعنی زمانی است که دستور کار ۲۰۳۰ تصویب شد.
گزارش بیان می کند که در سال ۲۰۲۱ پس از افزایش شدید نا امنی غذایی جهانی سال ۲۰۲۰، شدت زیاد و متوسط نا امنی غذایی بدون تغییر باقی ماند؛ اما نا امنی غذایی برای مردمی که پیش از این با مشقات جدی روبرو بوده اند، بیش تر شد که بازتاب دهنده رو به وخامت نهادن شرایط برای آنان است. در حدود 3/2 میلیارد نفر از جمعیت جهان در سال ۲۰۲۱ در حد متوسط تا شدید ناامنی غذایی بودند و 7/11 درصد از جمعیت جهان نیز با سطوح شدید ناامنی غذایی دست به گریبان بوده اند.
برآوردهای جهانی سال ۲۰۲۰ حاکی از آن است که ۲۲ درصد از کودکان زیر پنج سال دچار کوتاهقدی، 7/6 درصد دچار کم بنیه گی و 7/5 درصد دارای اضافه وزن بودند. کودکان روستایی و خانواده های فقیرتر که مادرانشان فاقد آموزش رسمی اند، در ابتلای به کوتاه قدی و ضعف آسیب پذیرتر هستند. کودکان در نواحی شهری و ثروتمندتر نیز بیش تر در معرض تهدید اضافه وزن اند.
پیشرفت های ثابتی در شیردهی نوزادان زیر شش ماه با میزان 8/43 درصد از میزان 1/37 درصد مربوط به سال ۲۰۱۲ رخ داده است؛ اما برای دستیابی به هدف ۲۰۳۰ باید روند بهبود را تسریع کرد. احتمالا شیرخواران دختر در مناطق روستایی و خانواده های فقیرتر، و از مادران فاقد آموزش های رسمی، بیش تر از شیر مادر تغذیه می شوند.
بر اساس یک یافته دیگر گزارش، در سال ۲۰۱۹ در سطح جهانی تقریباً یک زن از هر سه زن ۱۵ تا ۴۹ ساله (۵۷۱ میلیون نفر) تحت تأثیر کم خونی قرار داشتند که هیچ پیشرفتی را از سال ۲۰۱۲ به این سوی نشان نمی دهد. کم خونی، زنان بیش تری را در مناطق روستایی، خانواده های فقیرتر وکسانی تحت تاثیر قرار می دهد که هیچ آموزش رسمی دریافت نکرده اند.
در سال ۲۰۲۰ در حدود 1/3 میلیارد نفر قادر به پرداخت هزینه یک رژیم غذایی سالم نبودند. این رقم ۱۱۲ میلیون نفر بیش تر از سال ۲۰۱۹ است که نشان دهنده تورم قیمت مواد غذایی مصرفی ناشی از اثرات اقتصادی کووید۱۹ و اقدامات انجام شده برای مهار آن است.
عقبنشینیهای اخیر نشان میدهد که سیاستها دیگر بازدهی نهایی را برای کاهش گرسنگی، ناامنی غذایی و سوءتغذیه در کشورها در همه اشکال آن افزایش نمیدهند. دولت هایی که اقتصاد آن ها شکننده است نیز با محدودیت های مالی برای تغییر سیستم های محصولات غذایی روبرو هستند. اکنون زمان آن است که دولت ها حمایت های جاری خود از کشاورزی و غذا را بررسی کنند.
بر اساس یافته های گزارش میزان حمایت های جهانی از غذا و کشاورزی بین سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ در حدود ۶۳۰ میلیارد دلار بود. سهم عمده این مبلغ از طریق سیاستهای تجاری و بازار و یارانههای مالی بود که عمدتاً به تولید یا استفاده نامحدود از نهادههای تولید متغیر گره خورد و کشاورزان به صورت جداگانه هدف این سیاست ها و یارانه ها بودند. بنا به نظر تدوین کنندگان گزارش نه تنها به بخش عمده ای از این بازار حمایتی خدشه وارد می آید، بلکه بسیاری از کشاورزان را تحت پوشش قرار نمی دهد، به محیط زیست آسیب می زند و تولید غذاهای مغذی را ترویج نمی کند.
حمایت از تولیدات کشاورزی تا حد زیادی بر غذاهای اصلی، لبنیات و سایر غذاهای سرشار از پروتئین با منبع حیوانی، به ویژه در کشورهای با درآمد بالا و متوسط رو به بالا متمرکز شده است. تولید برنج، شکر و انواع گوشت ها، در سراسر جهان انگیزه بیش تری دارد، تولید میوه ها و سبزیجات به طور کلی کم تر مورد حمایت قرار می گیرد یا حتی در برخی از کشورهای کم درآمد متحمل جریمه می شود. مداخلات تجاری و بازار می تواند به عنوان موانعی تجاری برای غذاهای مغذی عمل کند که در دسترس بودن و مقرون به صرفه بودن رژیم های غذایی سالم را تضعیف می کند.
در بسیاری کشورها، یارانه های مالی موجب افزایش دسترسی و کاهش قیمت مواد غذایی اصلی و مشتقات آن ها شده است. در مقابل، مصرف بدون یارانه یا کم تر یارانه ای کالاهایی مانند میوه ها، سبزیجات و حبوبات دلسرد کننده بوده و نسبتاً گران تر تمام می شود.
توصیه گزارش آن است که انجام هوشمندانه و آگاهانه مبتنی بر شواهد، دخالت تمامی ذینفعان، در نظر گرفتن اقتصاد سیاسی کشورها و ظرفیت های نهادی، توجه به تعهدات و انعطاف پذیری های تحت قواعد سازمان تجارت جهانی (گات) و استفاده چند گانه از حمایت های دولتی موجود جملگی می توانند به افزایش دسترسی مصرف کننده به خوراک مغذی مدد رسانند. این موضوع میتواند به کاهش هزینه و مقرون به صرفهتر کردن رژیمهای غذایی سالم در سراسر جهان کمک کند که شرطی است لازم – البته ناکافی – برای مصرف رژیمهای غذایی سالم.
هنگام استفاده از حمایت دولتی برای سالم سازی رژیم های غذایی کم هزینه تر، در شرایطی که کشاورزان در تولید غذاهای مغذی به دلیل محدودیت منابع تخصص نداشته باشند، سیاست گذاران باید از پتانسیل مبادلات نابرابری که ممکن است پدیدار شوند، اجتناب کنند.
از نقطه نظر گزارش در تولید غذاهای مغذی برای جلوگیری از مبادلاتی که انتشار گازهای گلخانه ای به دنبال دارد، باید فن آوری های با شدت انتشار کم به کار گرفته شود و تولید بیش از حد و مصرف بیش از حد کالاهای دارای آلایندگی باید در کشورهای با درآمدهای بالا و متوسط رو به بالا مطابق با دستورالعمل های غذایی کاهش یابد.
در کشورهای کم درآمد و حتی چند کشورکم درآمد متوسط، جایی که کشاورزی برای اقتصاد، مشاغل و معیشت ها کلیدی است، دولت ها باید هزینه تامین خدمات حمایت از غذا و کشاورزی را به صورت عام تری افزایش و تخصیص دهند. این موضوع برای پر کردن شکاف های بهره وری در تولید خوراک های مغذی حیاتی است و روند تولید درآمد را قادر می سازد تا توان پرداخت هزینه رژیم های غذایی سالم را ارتقا دهد، اگرچه نیازمند تامین مالی توسعه ای قابل توجهی است.
گزارش تاکید می کند چند منظوره سازی حمایت دولتی و عمومی فعلی از غذا و کشاورزی کافی نخواهد بود. فضای لازم برای خوراک سالم و توانمندسازی مصرف کنندگان برای انتخاب رژیم های خوراک سالم باید به واسطه سیاست های کشاورزی غذایی تکمیلی گسترش یابد.
کاهش پیامدهای ناخواسته حمایت چند منظوره بر آسیب پذیرترین ها، به ویژه زنان و کودکان نیز نیازمند حمایت اجتماعی [2]و سیاست های نظام سلامت است. شماری سیاست های نظام های زیست محیطی، سلامت، حمل و نقل و انرژی مورد نیاز خواهند بود تا پیامدهای مثبت چند منظوره سازی حمایت ها در حوزه های کارایی، برابری، تغذیه، بهداشت، کاهش اثرات اقلیمی و زیست محیطی ارتقا یابند.
سرانجام آن که از نقطه نظر گزارش موفقیت تلاشهای چند منظوره سازی حمایت ها نیز تحت تأثیر زمینههای سیاسی و اجتماعی،حکمرانی، توازن قدرت (یا عدم توازن)، و تفاوت ها در منافع، ایده ها و نفوذ ذینفعان خواهد بود. تلاش های چند منظوره سازی حمایت ها با توجه به زمینه متنوع هر کشور نیازمند نهادهای نیرومند در سطح محلی، ملی و جهانی و همچنین مداخله و انگیزه سازی ذینفعان بخش عمومی، خصوصی و سازمان های بین المللی است.
گزارش دربرگیرنده پنج فصل و هفت پیوست و بخش یادداشت ها است. عناوین فصول پنج گانه گزارش عبارتند از:
فصل ۱- مقدمه.
فصل ۲- امنیت غذایی و تغذیه در سراسر جهان.
فصل ۳- سیاست حمایت غذا و کشاورزی در جهان: هزینه و تاثیر رژیم های غذایی چقدر است؟
فصل ۴- گزینه های بالقوه برای سیاست چند منظوره سازی حمایت از غذا و کشاورزی برای بهبود توان تهیه یک رژیم غذایی سالم.
فصل ۵: نتیجه گیری.
نزدیک به نیمی از گزارش دربرگیرنده پیوست های متعدد است. در بخش پیوست ها مباحث روش شناسی بررسی، داده ها، شاخص ها و همچنین سیاست های حمایتی گنجانده شده است. یافته های گزارش به مدد جداول و نمودارهای متعدد نمایش داده شده است.
عنوان نشریه: بولتن موسسه مطالعات توسعه (آی دی اس) ، دوره ۵۴، شماره A1، قدرت، فقر و دانش- بازتاب ۵۰ سال یادگیری با رابرت چمبرز.
IDS Bulletin 54.1APower, Poverty, and Knowledge – Reflecting on 50 Years of Learning with Robert Chambers
تاریخ انتشار: ۳۰ مارس ۲۰۲۳.
تعداد صفحات: ۱۴۸.
ترجمه و اقتباس: حمیدرضا زرنگار
دکتر رابرت چمبرز[1] یکی از تأثیرگذارترین و پرکارترین پژوهشگرانی است که در باره مشارکت، فقر و دانش در مطالعات توسعه قلم زده است. نویسندگی و تفکر او این رشته را متحول کرد و الهام بخش فرآیندهای مشارکتی و اقدام فراگیر بوده است. فعالیت او همچنان تداوم بخش الهام و انگیزش بحث و گفتگو در میان دست اندرکاران توسعه، فعالان و دانشگاهیان در سراسر جهان است.
این شماره از بولتن موسسه مطالعات توسعه در دانشگاه ساسکس[2] مجموعه ای آرشیوی را در یادمان مشارکت رابرت چمبرز در این نشریه در پنج دهه گذشته ارائه می نماید.
هشت مقاله منتشره در این مجموعه آرشیوی بولتن به وضوح تغییر را نشان می دهد؛ تغییر در علایق در حال تکامل رابرت چمبرز، تغییر در تمرکز استراتژیک موسسه مطالعاتتوسعه به عنوان یک موسسه تحقیقاتی، تغییر در زمینه مطالعات توسعه گسترده تر، و همچنین تغییر به طور کلی در سراسر جهان در پنجاه سال گذشته.
مقالات قبلی رابرت چمبرز تمرکز زیادی بر دانش محلی و توسعه روستایی دارد. با گذشت زمان، این موضوع به مدیریت حرفه ای توسعه و تمرکز بر قدرت و روش های مشارکتی تغییر می یابد؛ در همان حال که هر مقاله به تنهایی دارای موضعی است، این مضامین باز آفرینی و بازپدید می گردند.
سوگیری[3] یا بی انصافی در حوزه توسعه نگرانی عمده ای است که چمبرز در مقالات خود به آن اشاره می کند؛ در حالی که حمایت او از رویکردهای پایین به بالا، متنوع و فرآیند محور برای مشارکت، به وضوح نمایان می شود. آن گونه که مقدمه سرمقاله بولتن توضیح میدهد و بررسی میکند، پیشفرض این مجموعه آرشیوی بولتن موسسه مطالعات توسعه، کنکاش در همکاری رابرت چمبرز در این نشریه در طول سالیان، نمایاندن مجدد گوهر مدفون در مطالعات توسعه، و احیای مجدد بحثها در مورد این است که چگونه میتوانیم کار بهتری انجام دهیم – سؤالی که توسط رابرت چمبرز به عنوان چالش ابدی توسعه توضیح داده شده است.
این مجموعه بیش تر به همت چهار تن از همکاران آکادمیک موسسه مطالعات توسعهدانشگاه ساسکس خانم مریا کانون[4]، آقای استفن تامپسون[5]، خانم ملیسا لیچ[6] و آقای پیتر تایلور[7] با همکاری خود چمبرز گرد آمده است. خانم مریا کانون یک عضو پژوهشی در موسسه مطالعات توسعه است، جایی که او از سال ۲۰۱۷ بخشی از گروه تحقیقاتی مشارکت، جامعیت و تغییر اجتماعی بوده است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در مطالعات توسعه است. آقای استفن تامپسون محققی است که از سال ۲۰۰۷ در رشتههای جغرافیا و توسعه بینالمللی کار می کند. او نیز پژوهشگر در خوشه تحقیقاتی مشارکت، جامعیت و تغییرات اجتماعی در موسسه مطالعات توسعه است و به تدریس در برنامه کارشناسی ارشد در مطالعات توسعه کمک میکند. خانم ملیسا لیچ مدیر موسسه مطالعات توسعه و آقای پیتر تایلور نیز مدیر بخش پژوهش آن موسسه است. در ادامه توجه خوانندگان عزیز را به برخی از مهم ترین نکات در مقاله های این مجموعه جلب می کنم.
در مقدمه بولتن به قلم استفن تامپسون و مریاکانون بعضی از کلید واژه های پر کاربرد در آثار چمبرز از دیدگاه خود او توضیح داده شده است. در توصیف برداشت های وی از کلید واژه توسعه روستایی[8] به این موضوع اشاره می کنند که چمبرز در مقاله خود تحت عنوان در جستجوی حرفهای گرایی، دیوان سالاری و معیشت پایدار برای قرن بیست و یکم[9](در همین شماره بولتن)، یک معضل اساسی توسعه را در تلاش برای ایجاد راههایی به منظور یادگیری و توانمندسازی روستاییان بیان میکند، با این هدف که شرایط برای معیشت روستایی پایدارتر فراهم گردد (چمبرز ۱۹۹۱).
بسیاری از افراد که در نواحی روستایی و در مناطق کم درآمد زندگی می کنند، منابع ضعیفی دارند و بیش تر اوقات خود را صرف فعالیت های معیشتی می کنند. در عین حال، زندگی روستایی پیچیده و متنوع است – واقعیتی که اغلب توسط بیرونی هایی که به آن نگاه میکنند کم تر درک شده و دست کم گرفته میشود – . آن چه در مورد این جوامع شناخته شده است، اغلب مبتنی بر ارزیابیهای متخصصان حرفه ای توسعه است که به صورتی مختصر از این جوامع بازدید میکنند. چنین رویکردهایی فقط یک عک فوری از واقعیتهای زیسته جمعیتهای روستایی ارائه میدهند و اغلب، پیش ذهن های قبلی را از مفاهیم زیست تداوم میبخشند. چمبرز چنین بازدیدهای زودگذر را گردشگری توسعه روستایی[10]مینامد. در چرخه خود اعتبارسنجی، رفتار افراد درگیر در چنین رویکردی بر روستاییان فشار می آورد تا به جای نشان دادن ظرفیت و توانایی واقعی، خود را نادان و ناتوان نشان دهند. رفتار عادی بیرونی ها نیز با اعتماد به برتری دانش خود مشخص می شود. این خطا به یک پیشگویی خود پدید تبدیل میشود. کار اولیه چمبرز در مورد اهمیت دانش محلی دربرگیرنده تمرکزی ویژه بر دانش فنی بومی[11]به عنوان یک مفهوم بود. در مقاله بولتن موسسه مطالعات توسعه تحت عنوان دانش فنی بومی: تجزیه و تحلیل، مفاهیم و موضوعات[12]دانش فنی بومی در تقابل با دانش علمی نوین طبقه بندی شده است. سیک علمی تفکر با توانایی بیش تر در تجزیه داده های ارائه شده به حواس و جمع آوری آن ها به روش های مختلف مشخص می شود. از سوی دیگر، سبک دانش فنی بومی بر امر «غیر انتزاعی» و تقریباً تنها بر بصیرت و شواهدی که به طور مستقیم در دسترس حواس است متکی می باشد (همان منبع،ص ۵). هم در دانش علمی و هم در دانش فنی بومی، فرآیند (یا نحوه رسیدن به آن چه شناخته می شود) مهم است. چمبرز مشارکت قابل توجهی در بحث های اولیه در مورد چگونگی ماهیت فرآیندی تولید دانش داشت، همان گونه که باید ماهیت موقعیتی آن نیز در نظر گرفته شود (همان منبع).
مفهوم قدرت[13]نیز مفهومی است که از روزهای اول تاکنون در کار چمبرز دارای نقشی اساسی بوده است. در مقاله تأثیرگذار بولتن تبدیل قدرت: از مجموع صفر به برد-برد؟[14] (رجوع شود به مقاله در همین شماره بولتن)، چمبرز پویایی قدرت را از طریق توسعه اصطلاحات “بالایی” و “پایینی” بررسی کرد – نامگذاری که او به بحث با همسرش جنی[15]اعتبار می دهد- (چمبرز ۲۰۰۶). بالایی میتواند به شخصی اشاره داشته باشد که در یک بافت غالب یا برتر از سطوح پایینتر از خود در یک زمینه قرار دارد. پایینی نیز می تواند به شخصی که در یک زمینه تابع یا پست تر از سطح بالایی در همان زمینه است، اشاره داشته باشد (همان منبع، ص ۹۹).
سوگیری یا بی انصافی در حوزه توسعه یکی دیگر از نگرانیهای اصلی است که در مقالات چمبرز آشکار است. مشخص شده است که این نگرانی ناشی از بی عدالتی مربوط به نحوه نمایش افراد به حاشیه رانده شده، به دلیل یافته های نادرست است که اغلب ناشی از رویکردهای ناقص جمع آوری شواهد در تحقیقات می باشد.
به عنوان نمونه او در مقاله وارونگی های دیوان سالارانه و تنوع محلی[16](مقاله در همین شماره) استدلال میکند که نظام های مدیریتی درگیر در توسعه اغلب مستعد خدمت به مدیریت هستند، نه خدمت به مردم (چمبرز ۱۹۸۸). این ایدهها الهامبخش کار فیتزجرالد[17] (1990) بود که توضیح داد “دیوان سالاری عادی” در بخش توسعه نمیتواند زندگی متنوع و پیچیدهای را که مردم دارند تصدیق کند و این میتواند منجر به غفلت “حرفه ای گرایی عادی” از اولویت های فقرا شود.
ملیسا لیچ و پیتر تایلور در مطلبی تحت عنوان رابرت چمبرز و بولتن آی دی اس – تأملاتی چند برای حال و آینده[18]می نویسند:
“احتمالاً مشابه بسیاری از کسانی که در سرتاسر جهان با آن ها کار کرده و با آن ها وقت گذرانده است، میتوانیم صفحاتی را با داستانهای شخصی از چیزهایی که با او و از او آموختهایم پر کنیم، از جمله اصرار رابرت برای مهیا شدن به خاتمه بخشیدن به پیش فرض ها، گشودگی نسبت به تفکر و عمل متفاوت، توجه جدی به صداها و دیدگاه های مردمی که توسط اشکال مسلط دانش و قدرت به حاشیه رانده شده اند و روابط قدرت را در تمام انواعشان به چالش می کشند. ما می توانیم در بطن موسسه مطالعات توسعه، صفحات بیش تری را با کمک بنیادین رابرت به پژوهش، آموزش، یادگیری و تأثیر مؤسسه در طول پنج دهه از زمان پیوستن او در سال ۱۹۷۲ پر کنیم. رابرت و کار او در داستان آشکار توسعه و مطالعات توسعه در این دوره و جایگاه موسسه مطالعات توسعه در آن به طور کاملی در مرکزیت بوده است.”
سپس آن دو چنین ادامه می دهند:
“همان گونه که کار رابرت بخشی از داستان در حال تکامل موسسه مطالعات توسعه بوده است، بولتن آی دی اس نیز این چنین است و به نظر میرسد که انتشار آرشیو مجموعه ای که این در هم تنیدگی را به نمایش می گذارد و جشن می گیرد، مناسب باشد. ویراستاران این شماره شباهتهای بین کار رابرت و بولتن آی دی اس را برجسته میکنند، زیرا هر دو ارزشها و میراثها را در دفاع از تفکر انتقادی، به منصه ظهور رساندن صداهای کم تر شنیده شده و تقویت یادگیری و تفکر مداوم خود به اشتراک میگذارند. میتوان به این شباهتها تعهد به پژوهش و شواهد درگیرانه را اضافه کرد – هم کار رابرت و هم بولتن آی دی اس قاطعانه بر بسیج دانش برای ایجاد تفاوت و تحول زندگی ها متمرکز است. ما شاهد تعهدی مستمر به ساخت مشترک دانش با افراد در جامعه وسیعتر – که در روشهای مشارکتی رابرت و در جامعیت بولتن آی دی اس یافت میشود –، مشارکتهای عمل گرایان، سیاستگذاران، و کنش گران و همچنین پژوهشگران تثبیت شده و تعهد به برقراری ارتباط خوب برای مخاطبان متعدد هستیم. درست همان گونه که رابرت به طور مداوم حرفه ای گری، دانش و دانشگاه عادی را به چالش کشیده است؛ بولتن آی دی اس و – البته همان گونه تارنمای آی دی اس- در جستجوی انتشار مقالات به لحاظ فکری دقیقی بوده است که به واسطه مشارکت ها در یادگیری از چالش های توسعه در حال ظهور و تکامل در اسلوبی قابل دسترس در ویژه نامه ها بین گفتمان دانشگاهی، عملی و سیاستگذاری پیوند برقرار کند. مشارکت رابرت در بولتن آی دی اس واقعاً در شکل دادن به آن، صیقل دادن به ارزشها و سبک و شهرت آن نقش اساسی داشته است؛ حتی میتوان گفت که بولتن آی دی اس و کار رابرت به طور مشترک مطالعات توسعه را وسعت داده و به شکلگیری آن کمک کردهاند.”
استفن تامپسون و مریا کانون در مطلبی تحت عنوان نگاه به گذشته حرکت رو به جلوی توسعه – گپ و گفتی با رابرت چمبرز در کنار آتش[19]در خلال گفتگوی با چمبرز پرسش هایی مطرح می کنند. از جمله پرسش هایی همچون این که “چه چیزی این روزها تو را مشغول کرده است؟ چه چیزی هیجان انگیز است؟”یا ” آیا وقتی به فهرست همکاری های خود با بولتن آی دی اس نظر انداختی فکری فوری و یا تاملاتی در این مورد به ذهنت خطور کرد؟“ و اینک برگردان آزاد پاسخ های وی.
“اگر در سن من باشید، به تهیه شرح حال خود تمایل پیدا می کنید. من دارم بعضی از چیزهای گذشته را واکاوی می کنم، به خصوص زمانی را که بین سال های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۶ در کنیا گذراندم، زمانی که استقلال [کنیا] در میان بود و من یک مسئول بخش بودم. زمان هیجان انگیزی بود. یک کمی بعضی از خاطرات و چیزهای قدیمی ام را مرور می کنم، اما بسیاری از آن ها فقط در حد یادآوری است. من نباید این موضوع را پیش بکشم، چون امروز به موضوع اصلی نخواهیم رسید، اما کشف تعاملات انسان ها و حیوانات در طول زمان کاملاً جذاب است. در شمال کنیا در دشت ها، زمانی که من آنجا بودم، هزار و پانصد راس گورخر و هزار راس غزال آفریقایی وجود داشت. وقتی آخرین بار حدود سه یا چهار سال پیش به آنجا رفتم هیچ، و تقریباً هیچ احشامی در جایی که شاید قبلا هزار راس احشام بود وجود نداشت، به جز شترمرغ. خب، چه اتفاقی افتاده بود؟ در این مورد می توانم به طور جدی صحبت کنم. اما این کار اشتباه است. بماند برای یک روز دیگر.”
“شگفت زده شدم. سپس متوجه شدم که آن ها [همکاری ها با بولتن آی دی اس] برای مدت طولانی در حال انجام بودند و بنابراین نباید آن قدرها هم تعجب کرد. بخشی از احساس من در این مورد فقط قدردانی محض است که در زندگی ام به طرز شگفت انگیزی خوش شانس بوده ام.
من امتیازاتی داشته ام [همسرم] جنی در تمام طول این مسیر از نظر فکری بسیار محرک و حمایت کننده بوده است، و من مجموعه ای از رئیسها را داشتهام که فقط می گفتند اوه، کار خودت را ادامه بده و مرا نپاییدند و اکثر مردم هم هرگز این چنین نبودند. … . یا افرادی که پول در اختیار داشتند و میگفتند به کارت ادامه بده. به کارت برس“.
“در واقع، درست قبل از آمدن تو، من یک تماس تلفنی از روزالیند ایبن[20]داشتم. او به من در هند کمک مالی کرد. … خُب، او تنها بخشی از تامین مالی بود، اماهر از چند گاه در موقعیتی قرار گرفتهام که در آن از نظر مالی حمایت شده ام. هیچ کس کاملا نمی داند که من قرار است چه کار کنم. هورا، این آزادی مطلق است. من در کالج کارکنان اداری در حیدرآباد هند بودم و آن ها نمیدانستند با من چه کنند، و آن زمان بود که ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) در حال توسعه بود و این سازمانهای غیردولتیشگفتانگیز وجود داشتند. بنابراین، من وقتم را با آن ها گذراندم و هیچ کس مجبور نشد [در باره من] بپرسد یا حتی گمانی ببرد. این یک جور آزادی بود. امتیازی باور نکردنی. وقتی همه این ها را می بینید، باید سراغ افرادی را بگیرید که حمایت مالی را فراهم کردند [که انعطاف پذیری و آزادی انجام کاری را که من انجام می دادم به ارمغان آوردند]. شگفت انگیز بود“.
مقاله مدیریت توسعه روستایی[21] که در همین شماره بولتن منتشر شد به طور عمده مربوط به طراحی و آزمایش رویههای مدیریتی برای استفاده توسط کارمندان دولت در مناطق روستایی کنیا است که در سالهای ۱۹۷1-۱۹۷3 با همکاری درایک بایشاو[22]از گروه توسعه ماورای بحار دانشگاه نورویچ[23] اجرا شد. این برنامه با برنامه توسعه روستایی ویژه دولت کنیا[24] مرتبط بود؛ یک برنامه آزمایشی که در شش بخش کنیا با اهدافی که شامل افزایش درآمد روستایی و فرصتهای شغلی و تقویت اثربخشی ماشین دولتی در مناطق روستایی بود، اجرا گردید.
چمبرز در مقاله وارونگی های دیوان سالارانه و تنوع محلی این موضوع را مطرح می کند که دیوان سالاری عادی تمایل به متمرکز کردن، استانداردسازی و سادهسازی و ارائه خدمات بهتر به افراد و مکانهایی دارد که کم تر فقیر و همچنین در دسترستر هستند.
دیوان سالاری های میدانی در جایی به خوبی عمل کردهاند که (الف) برنامههای استاندارد شده ساده شرایط یکنواختی پیدا کردهاند – مانند بدن انسان با کمپینهای ریشهکنی آبله و عفونت استوایی، یا دشتهای آبیاری شده با بستههای انقلاب سبز، و (ب) شرایط یکنواختی ایجاد و حفظ کردهاند، مانند برنامههای با محدویت زمانی فنی دقیق برای کالاهای خاص مانند چای و شیر.
برای نظام های متنوع، پیچیده و مستعد مزرعه داری که در خارج از مناطق انقلاب سبز یافت میشوند، تحقیق و توسعه کشاورزی معمولی برای تک محصول ها نقش محدودتری دارد. در چنین فضایی وارونگی هایی مورد نیاز هستند و اتفاق میافتند، برای درک، مجاز نمودن و ترویج تنوع، جستجو برای آن چه کشاورزان نیاز دارند و نه ارائه بستهای از شیوهها، بلکه سبدی از انتخابها.
این الگوی تکمیلی وارونگی ها در پژوهش کشاورزی – در جهت تمرکززدایی، و خدمت به تنوع و پیچیدگی – سؤالی را در مورد ارتباط و کاربرد گستردهتر آن در سایر حوزهها و دیوان سالاری ها، ایجاد تناسب و برآورده کردن شرایط و نیازهای متنوع افراد فقیرتر و کم تر در دسترس، و کم تر قدرتمند مطرح میکند.
چمبرز در مقاله در جستجوی حرفه ای گرایی، دیوان سالاری و معیشت پایدار برای قرن بیست و یکم می نویسد:
“در قرن بیست و یکم افراد بسیار بیش تری به کسب معیشت پایدار در محیطهای دشوار نیاز دارند. از این روی، تغییراتی از سوی بیرونی هایی – متخصصان، مقامات و دیگران –که پیچیدگی و تنوع شرایط روستایی، توانایی مردم روستا برای نگاه بلندمدت و دانش، خلاقیت، و شایستگی آن ها در ارائه و تجزیه و تحلیل اطلاعات پیچیده را نادیده گرفته یا دست کم گرفته اند، مورد نیاز است.”.
چمبرز در این مقاله تصریح می کند که برای خدمت بهتر به مردم فقیر، بسیاری از چالشها اکنون روششناختی است: یادگیری بهتر از روستاییان، با و توسط مردم روستا، برای توانمند ساختن آن ها در بیان و افزایش شایستگی و خلاقیت خود و برای بهبود و گسترش روش های نوین تغییر رفتار و نگرش بیرونی ها.
“در حالی که تغییر در شرایط روستایی در جنوب تسریع مییابد، حرفهای گرایی و دیوان سالاری در برابر تغییرات محافظت میشوند. آن ها در حالت از بالا به پایین برنامه ها، بسته ها و فناوری های استاندارد را تولید و ترویج می کنند“.
وی با اشاره به تجربه هندوستان در زمینه توسعه روستایی معتقد است که برنامههای توسعه روستایی در آن کشور برای کشاورزی، کانال های آبیاری، توسعه حوزههای آبخیز و کاهش فقر نشان میدهد که چگونه بین چنین استانداردسازی و نیازها و شرایط متنوع ناهماهنگی وجود دارد. با این حال این عدم تطابق کم تر درک شده است، و وضعیت در هسته ها، با بازخورد مثبت گمراه کننده از حاشیه، حفظ می شود. او معتقد است که برداشت ها و اطلاعات به طور کاذب مطلوب، دارای پنج منبع هستند:
“گزارش غلط، ادراک گزینشی، روش های گمراه کننده، دیپلماسی و تدبیر و توسعه، و نیاز به تحقیق و تحلیل بیش تر”.
کلیت قدرت فریب دهنده است[26] ، این عنوان مطلبی دیگر در مجموعه یادواره بولتن آی دی اس است. چمبرز در این مقاله عنوان می کند که تغییراتی در شرایط توسعه، هنجارهای حرفه ای و شیوه های یادگیری پدید آمده که خطاها در تئوری و عمل توسعه در گذشته را تبیین می کند. جامعه انسانی را می توان الگوبرداری شده ای از یک میدان مغناطیسی با دو سوی شمال-جنوب، و بالایی های قوی و پایینی های ضعیف دید. بالایی ها واقعیت را می سازند، فرافکنی می کنند و آن را به پایینی ها منتقل می کنند. تسلط، فاصله و ذات حرفه ای آنان موجب ایجاد و حفظ ادراک نادرست می شود؛ زیرا آن ها اطلاعاتی را تولید می کنند، می پذیرند و تفسیر می کنند که متناسب با نیازهایشان است و عزت نفس آنان را تملق می کند و از آنان در برابر ناهماهنگی ها دفاع می کند. پایینی ها ممکن است واقعیت بالایی ها را منعکس کنند و آن اطلاعاتی را که فکر می کنند مطابق با خواسته بالایی ها است و آن را تایید کرده و پاداش خواهند داد تولید، انتخاب و تحریف کنند. سکون و مانع تراشی برای توسعه، نتیجه نظام های خود- ایستای قدرت[27] و تحریف اطلاعات است. راهحل را میتوان در معکوسکردن روابط قدرت، تغییر رفتار و نقشها، بازتعریف ارزشهای حرفهای، و توانمند ساختن افراد فقیر، ضعیف و آسیبپذیر برای انجام بهتر تحلیلهای خود و بیان واقعیتهایشان جستجو کرد.
رابرت چمبرز در مقاله تبدیل قدرت: از مجموع صفر به برد-برد؟ استدلال می کند که هیچ چیز ذاتاً بدی در مورد قدرت در نسبت با دیگران وجود ندارد – این بستگی به نحوه استفاده از آن دارد – . از بسیاری جهات قدرت نباید یک بازی حاصل جمع صفر باشد و این که چشم اندازها و راهبردهای تغییر قدرت از پایین، هر چند که حیاتی اند، نباید از پتانسیل تحولات از بالا منحرف شوند.
قدرت می تواند برای توانمندسازی به کار آید. این امر مستلزم تغییر در طرز فکر و رفتار، با اقداماتی مانند گردهمایی، تسریع [در تعاملات]، تسهیل گری، پرسش گری و ارائه حمایت است. چمبرز معتقد است کسانی که قدرتمندند به واسطه توانمندسازی دیگران، میتوانند از چیزهایی نظیر یادگیری بهتر و واقعگرایی، کاهش تحریفها و توهمات مربوط به “کلیت قدرت فریب دهنده است”، استرس کم تر، روابط بهتر و رضایت هایی که عملی و لذت بخش اند منتفع شوند. پرداختن به این که بالایی ها- مقامات، رهبران سیاسی، کشیشان، معلمان، ارائه دهندگان خدمات حرفه ای و به شکل فراگیرتر، مردان – از شرایط برد-برد تغییر رفتار خود بهره ببرند و از قدرت خود برای توانمندسازی دیگران استفاده کنند، خیلی با تاخیر صورت می گیرد. با این حال یکی از مرزهای بزرگ در تفکر و عمل توسعه، تکامل و تربیت قدرتمندان است که برای آن پنج اقدام عملی شامل شرکت در کارگاه ها، مراقبه ها و تاملات، آموزش تسهیل گری، تجربه مستقیم چهره به چهره، نفوذ در میان همتایان قدرتمند و کمک به رفاه دیگران را توصیه می کند. برخی از این سازوکارها از صبغه ای اخلاقی و معنوی برخوردارند؛ ضمن آن که بدون تردید با توجه به تحولات فناوری و افزایش سازوکارهای تعاملی، همچون گسترش فضای مجازی، در سال های اخیر بر دامنه روش های تاثیرگذاری و تغییر نگرش افزوده شده است.
چمبرز در مقاله به اشتراک گذاری و تولید مشترک دانش: تاملی بر تجربیات باپی آر ایو سی ال تی سی[28] که در حقیقت گزارش ارائه کارگاهی تجاربی میدانی است تصریح می کند که تکامل و گسترش ارزیابی مشارکتی روستایی[29] یا انعکاس و کنش مشارکتی[30] و برنامه سیستم فاضلاب کلی جامعه- راهنما[31] شامل فعالیتهایی برای اشتراکگذاری و تولید مشترک دانش اند که میتوان آن ها را نوعی یادگیری عملی دانست. مجموعه ای از کارگاههای مشارکتی به عنوان فعالیتهای کلیدی برای این برنامه به کار رفتند و حامل تجارب جمعی خلاقانه ای بودند و به شبکهسازی و انتشار گستردهتر فعالیت ها تبدیل شدند.
این کارگاهها دربرگیرنده فرصتهایی برای به اشتراک گذاردن فعالیت ها، تطبیق تجارب و فراتر از آن ، تولید ایدهها و تکامل و توافق اصول و شیوههای مطلوب بود. بازتاب انتقادی گزارش شامل فرایندهای قدرت و برنامه ریزی، نظریه تغییر و تاثیر، درس های فرا گرفته و یک فرایند مداوم یادگیری است.
دست آخر باید به مقاله دانش فنی بومی: تجزیه و تحلیل، مفاهیم و موضوعات به قلم مایکل هاوز[32]و رابرت چمبرز اشاره کرد. این مقاله بحث های یک کارگاه دانش فنی بومی را تجزیه و تحلیل می کند، پتانسیل آن را برای توسعه روستایی بررسی و مفاهیم و مسائل را تشریح می نماید. دانش بومی در این بررسی با علم و فناوری سازمان دهی شده به گونه ای نهادمند مقایسه می شود.
دانش بومی را می توان از نقطه نظر موجودی و فرآیند مشاهده کرد: یک ذخیره دانش غنی، اما کم استفاده و پتانسیل فرآیندهایی که از طریق آن ها می توان دانش را تولید و جذب کرد و انتقال داد. مفاهیم شامل استفاده از روش های جدید برای استخراج دانش فنی بومی نیز می باشد. تغییر در ارزش ها و نظام های پاداش دهی به حرفه ای ها و مقامات، با توسعه روستایی و نیاز به پژوهش و تجزیه و تحلیل بیش تر مرتبط است.
نسخه الکترونیک و پی دی اف این شماره از بولتن آی دی اس در نشانی اینترنتی زیر در دسترس و قابل دانلود است:
مطالعات نشان می دهد که سازماندهی مناسب در مزرعه می تواند ساعات کار را کاهش دهد. یک مطالعه در ۵۵ مزرعه تولید لبنیات در جمهوری ایرلند نشان داد که توجه به نحوه سازماندهی کار می تواند به طور قابل توجهی ساعات کار در مزرعه را کاهش دهد.
این مطالعه توسط پژوهش گران موسسه تیگاسک[3] و کالج یونیورسیتی دوبلین انجام شد و توسط انتشارات هلندیالزوییر[4]منتشر شد. این مطالعه دریافت که تمرکز بر سازماندهی کار در مزرعه می تواند به کاهش پیامدهای منفی حجم کار زیاد کمک کند. عنوان مطالعه این است: تأثیر سازماندهی کار بر زندگی کاری افراد در مزارع لبنیات مرتع محور[5].
این بررسی روشن می سازد که تنزل در نیروی کار همراه با توسعه اخیر بخش لبنیات، تقاضای برای کار بیش تر را تشدید کرده و تشدید حجم کاری همزمان با دوره زایمان و تولید مثل دام مشکل تر شده است. در کشور ایرلند در این مورد آگاهی فزاینده از پیامدهای منفی این موضوع وجود دارد که می تواند شامل استرس، مسائل مربوط به سلامت روان و دشواری ها در حفظ کیفیت خوب زندگی در نیروی کار در بخش دامپروری باشد.
محققان می گویند که سازمان کار به عنوان یک عنصر کلیدی برای هر کسب و کاری که نتایج مثبتی برای بهره وری، نوآوری، شرایط کاری و رفاه کارگران داشته باشد، “به خوبی شناخته شده است”.
بنا به اظهار محققان، “به این موضوع توجه شده که تمرکز بر سازماندهی کار در مزرعه می تواند به کاهش پیامدهای منفی حجم کار نسبتاً زیاد در طول دوره بهار و تابستان کمک کند”.
این مطالعه ۵۵ مزرعه گاوداری در ایرلند را که دارای دادههای ورودی نیروی کار بودند، بررسی کرد. داده های این بررسی در سه معیار سازماندهی کار مورد بررسی قرار گرفت: کارایی و بهره وری؛ انعطاف پذیری؛ و استانداردسازی.
از نقطه نظر کارایی و بهره وری، این مطالعه اشاره کرد که مدیریت زمان در مزارع وقتی که نیاز به انجام طیف وسیعی از وظایف باشد، می تواند دشوار گردد؛ به ویژه که این وظایف (به غیر از کارهای معمولی مانند شیردوشی) اغلب به روشی غیر ساختارمند انجام می شوند. انعطاف پذیری نیز به عنوان یک عامل مهم برای دستیابی به تعادل مناسب بین کار و زندگی شخصی دانسته می شود که به دلیل تکراری بودن کار در مزارع چالش برانگیز است. در نتیجه کشاورزان به طور موثری هفت روز هفته را کار میکنند. در عین حال، استانداردسازی به ترتیب و ساختار وظایف برای اطمینان از موازین بالای کیفیت کار اشاره دارد.
هنگامی که هر یک از این سه معیار در مطالعه تفسیر شدند، استاندارد کارایی و بهره وری با ساعات کار مزرعه به ازای هر راس گاو، و ساعت/ کشاورز به ازای هر روز مرتبط گردید؛ انعطاف پذیری با طول روز کاری کشاورز و تعداد روزهای تعطیل بین زایش و جفت گیری دام تعیین شد و استانداردسازی نیز به صورت تعداد کارهای مختلف انجام شده در روز و زمان اتمام کار روزانه بیان شد. همه ۵۵ مزرعه از نظر اثربخشی سازماندهی کار رتبه بندی شدند. جدول زیر میانگین تفاوت بین ۲۵ درصد بالا و ۲۵ درصد پایین را نشان می دهد.
عامل
25% بالا
25% پایین
اندازه گله
112
114
ساعت به ازای گاو (فوریه/ژوئن)
4/17
9/20
ساعت در هفته
2/51
70
مجموع طول روز کاری (بر حسب ساعت)
4/11
2/13
مجموع طول فعالیت غیر کشاورزی در روز (بر حسب ساعت)
2/4
4/3
روزهای مرخصی بین زایمان و جفتگیری
2
1
تعداد وظایف انجام شده بر حسب روز
6/9
5/12
زمان شروع روزانه
7 بامداد
45/6 بامداد
زمان خاتمه روزانه
25/6 بعد از ظهر
58/7 بعد از ظهر
محققان می گویند که مقداری صرفه جویی در ساعات کار می تواند به دلیل وجود مزارعی باشد که دارای امکانات، فناوری ها و شیوه های صرفه جویی در کار هستند. این مطالعه اجازه داد تا ویژگیهای خاصی از یک “روز کاری مطلوب” شناسایی شود. این ویژگی ها عبارتند از:
1- زمان شروع به کار دیرتر و زمان خاتمه کار زودتر.
2- وقت آزاد بیش تر در هنگام عصر.
3- وظایف متفاوت کم تری در طول روز انجام شود.
4- زمان طولانی تر فعالیت غیر کشاورزی در طول روز کاری.
بر اساس نقطه نظر گزارش پیشرفت در سازمان کاری میتواند نتایج مثبتی برای رضایت شغلی و بهینهسازی عملکرد کسب و کار داشته باشد، بهویژه از طریق بهبود بهرهوری نیروی کار و کارایی که در اینجا مشاهده شد.این مطالعه همچنین نشان داد که سود آوری بالاتر از آن بهترین یا مؤثرترین مزارع از نقطه نظر سازماندهی کاری بود.
برای دریافت متن مقاله به صورت فایل PDF اینجا کلیک نمایید.
به واسطه طرح مشوق مزرعه داری پایدار(Sustainable Farming Inceentive) ، برای کشاورزان پرداخت هایی را متحمل می شویم، به این منظور که اقداماتی را انجام دهند که هم از کسب و کار کشاورزی پایدار و هم از محیط طبیعی سالم حمایت کند (مشوق مزرعه داری پایدار، اولین طرح از سه طرح زیست محیطی جدیدی است که در انگلستان در زیر بخش برنامه موسوم به انتقال کشاورزی معرفی شده است. دو طرح دیگر بازیابی طبیعت محلی و بازیابی چشم انداز هستند – مترجم).
تولید مواد غذایی به خاکهای سالم، آب تمیز فراوان، گیاهان و حیوانات مفید و البته آب و هوای پایدار متکی است. تحقیقات علمی و تجارب کشاورزان نشان میدهد که طبیعت میتواند کارهای بزرگی را برای افزایش حاصلخیزی خاک، کنترل آفات و محافظت از محصولات در برابر سیل و خشکسالی انجام دهد. این ها همه اجزای حیاتی سیستم کشاورزی کوتاه مدت و بلند مدت هستند. در اینجا، من چند مثال علمی را به اشتراک میگذارم که نشان میدهند چگونه اقدامات در زمینه طرح مشوق مزرعه داری پایدار میتواند از کسب و کار کشاورزان حمایت کند؛ نتایج زیستمحیطی مثبتی را به همراه داشته باشد و در عین حال تولید غذا را حفظ – و در برخی موارد تقویت- کند.
جبران بالا رفتن هزینه ها از طریق بهبود سلامت خاک
با توجه به رویدادهای جهانی، کشاورزان تاثیر افزایش هزینه های نهاده ها را احساس کرده اند. قیمت کودها، سموم دفع آفات، خوراک دام و ماشین آلات همگی افزایش یافته است.
ارقام هیئت توسعه کشاورزی و باغبانی (Agriculture and Horticulture Development Board) بریتانیا نشان می دهد که بین ماه می ۲۰۲۱ و ماه می ۲۰۲۲، قیمت کود نیترات آمونیاک تولید شده در بریتانیا ۱۵۲ درصد افزایش یافته است. این نشان دهنده افزایشی از ۲۸۴ پوند در هر تن به ۷۱۶ پوند در هر تن است. البته قیمتها از آن زمان به تدریج کاهش یافت، اما اتکای کم تر به این نهادهها، انعطافپذیری صنعت کشاورزی را در برابر رویدادهای جهانی آینده افزایش میدهد.
من ابتدا استاندارد خاک زراعی و باغبانی در طرح مشوق مزرعه داری پایدار را بررسی خواهم کرد. در اینجا اضافه کردن مواد آلی همان چیزی است که در فعالیت مشوق مزرعه داری پایدار گنجانده شده است. به عنوان مثال، از طریق گیاهان پوششی، مخلوط حبوبات و در آمیختن با کاه در خاک.
تاثیر: در دسترس بودن مواد مغذی را افزایش میدهد، آفات و (در میان سایر فواید) بیماریها را سرکوب میکند.
توضیح: مواد آلی منبع جایگزینی از مواد مغذی کودها است. افزودن مواد آلی یا به طور مستقیم یا از طریق گیاهان پوششی، مقدار مواد مغذی موجود در خاک را افزایش می دهد.
علاوه بر این، ترکیب مواد آلی در خاک از جامعه متنوعی از باکتری ها و قارچ ها پشتیبانی می کند. این جامعه زنده، مواد آلی را به مواد مغذی قابل جذب تجزیه می کند. همچنین می تواند جمعیت آفات را کاهش دهد و پاتوژن های قارچی گیاهی را کنترل کند. این امر نیاز به آفت کش های گران قیمت و درمان های ضد قارچی را کاهش می دهد.
انتخاب دقیق محصول پوششی می تواند عملکرد را افزایش دهد. به عنوان مثال، نشان داده شده است که استفاده از مخلوط گیاهان پوششی حاوی حبوبات، عملکرد را تا ۱۳ درصد افزایش می دهد (1)؛ زیرا حبوبات ازت را از جو جذب کرده ؛ آن را در خاک “تثبیت” می کنند و برای جذب گیاهان در دسترس قرار می دهند.
مطالعه ای در لهستان آشکار ساخت که کشت تناوبی حبوبات مقدار کل نیتروژن مورد نیاز برای حفظ عملکرد را کاهش می دهد (2). در همان حال یک مطالعه طولانیمدت با ترکیب مقادیر زیادی از دادههای عملکرد در سراسر اروپا و آفریقا نشان داد که افزایش تنوع محصول، افزودن محصولات باروری، مانند حبوبات، و افزودن مستقیم مواد آلی میتواند عملکرد را افزایش دهد. این مطالعه همچنین نشان داد که این اثر تا حد زیادی جایگزین کود ازت بود. این روشها زمانی که استفاده از کود ازت کم بود عملکرد را افزایش داد، اما در زمانی که سطوح بالای کود استفاده میشد تأثیر کمی بر عملکرد داشت و یا فاقد تأثیر بود (3).
اقدام مشمول طرح مشوق مزرعه داری پایدار: کاهش زمین خالی و خاک ورزی. به عنوان مثال، از طریق گیاهان پوششی و حداقل خاکورزی.
تاثیر: از دست دادن خاک از طریق فرسایش و از دست دادن مواد مغذی از طریق شستشو را کاهش میدهد.
توضیح: خاکی که در اثر خاکورزی بدون پوشش باقی میماند، یا مختل میشود با تماس با آب و تر شدن در معرض خطر شسته شدن قرار می گیرد. علاوه بر این، مواد مغذی نشسته بر سطح خاک به آسانی در آب باران حل می شوند و در جریان آب از بین می روند. تامین مواد مغذی برای کشاورز بسیار هزینه بر بوده و شسته شدن آن ها خود مشکل دیگری است.
خاک دارای پوشش، کم تر در معرض خطر این تلفات است، بنابراین وقتی زمین خالی به حداقل برسد، هدر رفت مواد مغذی کاهش می یابد و به این شکل برای رشد محصول نیز مفید خواهد بود. کاهش آشفتگی در خاک با محدود کردن خاکورزی از این تلفات جلوگیری میکند و خواص شیمیایی، فیزیکی و زیستی خاک را بهبود میبخشد(5)،(6).
مطالعهای که به بررسی تأثیر روشهای مختلف خاکورزی بر فرسایش خاک و از دست دادن عناصر غذایی پرداخته بود، نشان داد که خاکورزی بیش از حد (چرخههای خیش زنی و خاکورزی متعدد ) منجر به بیش ترین تلفات مواد مغذی میشود. این مطالعه همچنین نشان داد که رسوبات فرسایش یافته اغلب از نظر ازت، فسفر، پتاسیم و مواد آلی غنی تر از خاک بدون رسوبات هستند.
این نشان می دهد که حتی از دست دادن خاک در مقیاس کم نیز، و در پی آن اتلاف مواد مغذی در رسوبات فرسایش یافته می تواند زیاد و پرهزینه باشد.
کاستن از تاثیر تغییرات آب و هوایی شدید بر محصولات کشاورزی
به موازات تغییر اقلیم انگلستان، پیش بینی می شود که رویدادهای شدید آب و هوایی مانند موج گرما، خشکسالی و سیل افزایش یابد(7)، (8)، (9).
مصداق آن، رکورد شکنی تابستانی بود که به تازگی داشتیم. این یکی از خشکترین تابستانهای تاریخ انگلستان و از زمان شروع ثبت درجه حرارت در کشور، اولین باری بود که دمای هوا بالای ۴۰ درجه سانتیگراد(10] ثبت شد. پیشبینی میشود که با گرمتر شدن و خشکتر شدن آب و هوای ما، کم محصولی به رویدادی گسترده تر از گذشته تبدیل شود(11).
همان گونه که بهبود سلامت خاک نیاز به نهاده های مغذی را کاهش می دهد؛ توانایی خاک برای جذب و نگهداری آب را نیز بهبود می بخشد. چنین توانایی در حوادث سیل و خشکسالی مفید است.
اقدام مشمول طرح مشوق مزرعه داری پایدار: افزودن مواد آلی و کاهش زمین خالی. به عنوان مثال، از طریق گیاهان پوششی، کاشت درخت در زمین های مولد و پوشش کاه زمستانی.
تاثیر: ساختار خاک بهبود مییابد و بهتر میتواند آب را نگه دارد (احتباس آب افزایش مییابد) و کم تر در معرض خطر شسته شدن در هنگام سیل است.
توضیح: خاک با ساختار و هوادهی خوب، پوشیده با مواد آلی در حال تجزیه و ریشه های زنده به عنوان یک «اسفنج بیولوژیکی» عمل می کند و جریان آب را در زمین تنظیم می کند.
این خاک سالم می تواند در صورت نیاز (در هنگام وقوع سیل) مقادیر زیادی آب را جذب کند، در این روند جریان آب را کند می کند و از آسیب عمده به محصولات و زیرساخت ها جلوگیری می کند. سپس خاکی با این مشخصات در سیلاب کندتر از سایر خاک ها خشک می شود و اثر مخرب خشکسالی بر محصولات و خاک را کاهش می دهد (12)،(13).
کاهش تلفات تنوع زیستی برای افزایش عملکرد
گیاهان و حیوانات در سطح جهانی در حال کاهش هستند و بریتانیا شاهد برخی از بزرگترین کاهش ها است (14).
به عنوان مثال، یک محاسبه از میزان پرندگان در زمین های کشاورزی بریتانیا،که شاخصی از وضعیت حیات وحش به طور کلی است، میزان کاهش جمعیتی در حد نیمی از میزان مربوط به سال ۱۹۷۰را نشان میدهد (15).
این ارقام بیانگر آن است که بریتانیا در حال از دست دادن گونه های حیاتی می باشد که در نحوه عملکرد محیط ما نقش دارند. تنوع زیستی با ارائه خدماتی مانند گرده افشانی و کنترل آفات، نقش مهمی در حفظ عملکرد محصول دارد. به عنوان مثال، نشان داده شده است که افزایش تعداد گرده افشان ها باعث عملکرد بیش تر دانه روغنی کلزا می شود (16).
در مورد گندم زمستانه، تراکم آفات و خسارت به محصولی که در نزدیکی نوارهای گل وحشی حامی تنوع زیستی روییده بود، با میانگین ده درصد افزایش عملکرد، آشکارا کم تر از بخش های دیگر بود (17).
با ایجاد فضایی برای حیات وحش، میتوانیم تنوع زیستی خود را تقویت کنیم و محصولاتمان سود ببرند. این یکی از اهداف مشوق مزرعه داری پایدار است.
اقدام مشمول طرح مشوق مزرعه داری پایدار: برش و کاشت تدریجی گیاهان و درختان در شکل پرچین ، زیستگاه های گل و غذای پرندگان وحشی.
تاثیر: افزایش تامین غذا و منابع لانه سازی در دسترس حیات وحش. به عنوان مثال، حشرات مفیدی که از طریق گردهافشانی و کنترل آفات از کشاورزی حمایت میکنند و پرندگان که شاخص کیفیت محیطی وسیعتری هستند.
توضیح: این ها تنها نمونه هایی از اقداماتی است که طرح مشوق مزرعه داری پایدار برای تقویت تنوع زیستی با افزایش منابع علوفه و آشیانه در دسترس برای حیات وحش به عمل خواهد آورد. کوتاه کردن پرچین ها باعث افزایش گلدهی و باردهی گردیده، در نتیجه منابع بیش تری برای گرده افشان ها و سایر حیوانات از جمله پرندگان مزرعه ایجاد میشود (19)،(20).
افزایش دسترسی به انواع توت ها به ویژه برای پرندگان در ماه های پاییز و زمستان، زمانی که غذای کم تری در جاهای دیگر وجود دارد، مفید است (21).
سایر اقداماتی که شامل ایجاد زیستگاه میگردد، مانند معرفی کرت های گل و کاشت درخت باعث افزایش بیش تر مواد غذایی برای این گونه ها می شود. علاوه بر آن، این زیستگاه ها به حیات وحش، مواد حیاتی و فضای مورد نیاز برای لانه سازی را می دهند. حمایت از گونه های گرده افشان مهم است؛ زیرا آن ها برای گرده افشانی محصولات و در نتیجه عملکرد حیاتی اند. بدون گرده افشان ها، بسیاری از محصولات زراعی، میوه با کیفیت پایین تری تولید میکنند و یا عملکرد بسیار پایین تری دارند، یا اصلاً میوه تولید نمیکنند. یک مطالعه نشان داد عملکرد باقلا با افزایش نسبت زیستگاه نیمه طبیعی در یک و نیم کیلومتری مزرعه افزایش یافت (22).
در حالی که مطالعه دوم نشان داد عملکرد محصول با تعداد و غنای گرده افشان هایی که از گل ها بازدید میکنند افزایش می یابد (23).
یک مطالعه طولانیمدت در املاک هیلزدن (Hillesden Estate) در باکینگهام شایر (Buckinghamshire)نشان داد که ایجاد زیستگاه در مناطق کم تر مولد منجر به افزایش عملکرد در مناطق زراعی میشود (24).
این بدان معنی بود که حتی با توجه به کاهش سطح زراعی برای ایجاد زیستگاه غنی از حیات وحش، عملکرد در مقیاس مزرعه حفظ شد یا در برخی موارد افزایش یافت. علاوه بر حمایت از گرده افشان ها، ایجاد زیستگاه های غنی از حیات وحش به معنای افزایش تعداد شکارگران آفات طبیعی در چشم انداز طبیعت است. با ایجاد زیستگاه مناسب برای حیواناتی که آفات رایج محصولات کشاورزی را شکار میکنند، تعداد آفات کاهش مییابد، به این معنی که شکارگران طبیعی میتوانند جایگزین برخی از کارهای انجام شده توسط کاربردهای گران قیمت آفتکش ها شوند (25].
به عنوان مثال، یک مطالعه میدانی در جنوب انگلستان نشان داد که حضور شکارگران طبیعی با موفقیت جمعیت شته ها را سرکوب کرد (26).
شواهدی از کشاورزان به کاهش نیاز به آفتکش ها پس از ایجاد زیستگاه غنی از حیات وحش اشاره دارد، به عنوان مثال، از طریق کاشت پرچین (27).
اقداماتی که در این نوشته در مورد آن ها صحبت کردم، فقط یک تصویر کوچک از آن چه کشاورزان در چارچوب مشوق مزرعه داری پایدار انجام می دهند را نشان میدهد.
هر اقدامی با دقت انتخاب شده است تا مزایای زیستمحیطی مانند افزایش حاصلخیزی خاک، کنترل آفات و محافظت از محصولات در برابر سیل و خشکسالی را ارائه دهد و منجر به طرحهای مبتنی بر شواهد شود که هم از محیط زیست و هم از قابلیتهای تولید مواد غذایی ما محافظت کند. ما به تازگی شش استاندارد جدید را برای طرح مشوق مزرعهداری پایدار ارائه کردهایم که در سال ۲۰۲۳ در دسترس خواهند بود. آن ها عبارتند از:
۱- استاندارد مدیریت مواد مغذی.
۲- استاندارد مدیریت یکپارچه آفات.
۳- استاندارد پرچینها.
۴- استاندارد اراضی زراعی و باغی.
۵- استاندارد علفزار اصلاح شده.
۶ – استاندارد علفزار کم نهاده یا بدون نهاده.
برای دریافت متن مقاله به صورت فایل PDF اینجا کلیک نمایید.
ارجاعات
1 Abdalla, M. et al. (2019). A critical review of the impacts of cover crops on nitrogen leaching, net greenhouse gas balance and crop productivity, Global Change Biology, 25:8, 2530-2543. doi: 10.1111/gcb.14644
2 Grażyna, S. et al. (2020). The long-term effect of legumes as forecrops on the productivity of rotation winter triticale–winter rape with nitrogen fertilisation, Acta Agriculturae Scandinavica, Section B — Soil & Plant Science, 70:2, 128-134. doi:10.1080/09064710.2019.1677766
3 McClaren, C. et al. (2022). Long-term evidence for ecological intensification as a pathway to sustainable agriculture, Nature Sustainability, 5, 770-779. doi:10.1038/s41893-022-00911-x
4 Wilkes, T.I. et al. (2021). Zero tillage systems conserve arbuscular mycorrhizal fungi, enhancing soil glomalin and water stable aggregates with implications for soil stability, Soil Systems, 5:1, 4. doi:10.3390/soilsystems5010004
5 Lal, R.,& Kimble, J. (1997) Conservation tillage for carbon sequestration, Nutrient Cycling in Agroecosystems 49, 243–253. doi:10.1023/A:1009794514742
6 Quansah, C. et al. (2000). Soil fertility erosion and the associated cost of NPK removed under different soil and residue management in Ghana, Ghana Journal of Agricultural Science, 33:1, 33-42. doi: 10.4314/gjas.v33i1.1882
7 Betts R.A. et al. (2021) Introduction. In: The Third UK Climate Change Risk Assessment Technical Report (Betts, R.A.,Haward, A.B. and Pearson, K.V.(eds.)]. Prepared for the Climate Change Committee, London
8 Christidis, N. et al. (2020). The increasing likelihood of temperatures above 30 to 40°C in the United Kingdom, Nature Communications, 11, 3093. doi: 10.1038/s41467-020-16834-0
9 The Royal Society, 13. How does climate change affect the strength and frequency of floods, droughts, hurricanes, and tornadoes? | Royal Society (accessed 01.2023)
10 MET Office (2022). Available at: Guest post: A Met Office review of the UK’s record-breaking summer in 2022 – Carbon Brief (accessed 12.2022)
11 Caparas M. et. al. (2021). Increasing risks of crop failure and water scarcity in global breadbaskets by 2030, Environmental Research Letters, 16, 104013. doi:10.1088/1748-9326/ac22c1
12 Blanco-Canqui, H. et al. (2015). Cattle manure application reduces soil compactibility and increases water retention after 71 years, Soil & Water Management & Conservation, 79:1, 212-223. doi:10.2136/sssaj2014.06.0252
13 Gabriel, J.L. et al. (2021). Cover crops reduce soil resistance to penetration by preserving soil surface water content, Geoderma, 386, 114911. doi:10.1016/J.GEODERMA.2020.114911
14 Phillips, H. et al. (2021). The Biodiversity Intactness Index – country, region and global-level summaries for the year 1970 to 2050 under various scenarios (Data set], Natural History Museum. doi:10.5519/he1eqmg1
15 DEFRA (2022). Agriculture in the UK Evidence Pack, pp. 43. Available at: PowerPoint Presentation (publishing.service.gov.uk) (accessed 12.2022)
16 Woodcock, B.A. et al. (2019). Meta-analysis reveals that pollinator functional diversity and abundance enhance crop pollination and yield, Nature Communications, 10, 1481. doi:10.1038/s41467-019-09393-6
17 Tschumi, M. et al. (2016). Perennial, species-rich wildflower strips enhance pest control and crop yield, Agriculture, Ecosystems & Environment, 220, 97-103. doi:10.1016/j.agee.2016.01.001
18 Pywell, R.F. et al. (2005). Providing foraging resources for bumblebees in intensively farmed landscapes, Biological Conservation, 121:4, 479-494. doi:10.1016/j.biocon.2004.05.020
19 Byrne, F. et al. (2019) The effect of management practices on bumblebee densities in hedgerow and grassland habitats, Basic and Applied Ecology, 35, 28-33, doi: 10.1016/j.baae.2018.11.004
20 Staley, J.T. et al. (2012). Long-term effects of hedgerow management policies on resource provision for wildlife, Biological Conservation, 145:1, 24-29. doi:10.1016/j.biocon.2011.09.006
21 Hinsley, S.A., & Bellamy, P.E. (1999). The influence of hedge structure, management and landscape context on the value of hedgerows to birds: A review, Journal of Environmental Management, 60:1, 33-49. doi:10.1006/jema.2000.0360
23 Garibaldi, L.A. et al. (2016). Mutually beneficial pollinator diversity and crop yield outcomes in small and large farms, Science, 351:6271, 388-391. doi: 10.1126/science.aac7287
24 Pywell, R.F. et al. (2015) Wildlife-friendly farming increases crop yield: evidence for ecological intensification, Proceedings of the Royal Society of Biological Sciences. 282:1816, doi: 10.1098/rspb.2015.1740
25 Cardinale, B.J. et al. (2003). Biodiversity and biocontrol: emergent impacts of a multi-enemy assemblage on pest suppression and crop yield in an agroecosystem, Ecology Letters, 6: 857-865. doi: 10.1046/j.1461-0248.2003.00508.x
26 Woodcock, B.A. et al. (2016). Spill-over of pest control and pollination services into arable crops, Agriculture, Ecosystems & Environment, 231, 15-23. doi:10.1016/j.agee.2016.06.023
27 Wolton, R. et al. (2014). Regulatory services delivered by hedges: The evidence base, NE and Defra Report LM0106, 45-47
ضد میکروب ها، داروها و سایر محصولاتی که برای پیشگیری و درمان عفونت ها در انسان، حیوانات و گیاهان استفاده می شوند، جان افراد بی شماری را نجات می دهند و از بخش های حیاتی اقتصادی محافظت می کنند. آن ها در واقع اَبَر سلاح هستند. بدون آن ها، پزشکی نوین برای درمان حتی عفونت های خفیف در انسان، حیوانات و گیاهان دچار مشقت می گردد؛ اما گزارشی از برنامه محیط زیست سازمان ملل نشان میدهد که آلودگی زیست محیطی باعث کاهش اثربخشی آنتیبیوتیکها، ضد ویروسها، ضد قارچها و ضدانگل ها میشود.
نتیجه چیست؟ افزایش سطح بحران بر اثر مقاومت اَبَر میکروب ها در برابر ضد میکروب ها و بروز سایر نمونه های موذی مقاومت در برابر ضد میکروب ها. برای محدود کردن بروز و گسترش مقاومت در برابر ضد میکروب ها، باید آلودگی محیطی را از سرچشمه بخشکانیم.
ظهور اَبَر میکروبهایی که متخصصان پزشکی از آن ها وحشت دارند، از طریق آلودگی آب، خاک و هوا شتاب می گیرد. محیط زیست بستری است برای افزایش تماس با ضد میکروب ها، جوامع میکروبی را به اغتشاش می کشاند، نرخ جهش را افزایش می دهد، انتقال افقی ژن را تسهیل می کند و اثربخشی تصفیه فاضلاب را کاهش می دهد. این نوع از آلودگی ها به طور عمده توسط بخشهای کلیدی اقتصاد – غذا و کشاورزی، فاضلاب و زبالههای شهری، داروسازی و خدمات بهداشتی- هدایت میشوند. سازمان بهداشت جهانی مقاومت در برابر ضد میکروب ها را در میان ده تهدید برتر سلامت جهانی فهرست میکند و دلیل خوبی هم دارد.
در سال ۲۰۱۹، حدود27/1 میلیون مرگ در سطح جهان به طور مستقیم به عفونتهای مقاوم به دارو نسبت داده شد. تقریباً 95/4 میلیون مرگ در سراسر جهان با مقاومت باکتریایی در برابر ضد میکروب مرتبط بود. برآوردها نشان می دهد که تا سال ۲۰۵۰ ممکن است سالانه ده میلیون از این قبیل مرگ و میرهای مستقیم رخ دهد که برابر با نرخ مرگ و میر جهانی در سال ۲۰۲۰ بر اثر سرطان است.
طی دهه آینده، اثر مقاومت در برابر ضد میکروب ها بر سیستمهای مراقبتهای بهداشتی، بهرهوری و تولید محصولات کشاورزی میتواند منجر به کسری تولید ناخالص داخلی حداقل در حد4/3 تریلیون دلار در سال شود و ۲۴ میلیون نفر دیگر را به فقر شدید سوق دهد.
آلودگی آب، هوا و خاک باعث تکثیر اَبَرمیکروب های کشنده می شود
تاثیر ناعادلانه بر مردم
مقاومت در برابر ضد میکروب نیز در زمره مباحث برابری است. این موضوع ارتباط تنگاتنگی با فقر، فقدان سرویس بهداشتی و بهداشت نامناسب دارد و از این بابت جنوب بدترین آسیب را دیده است. برخی از مواد ضد میکروب بهعنوان آفتکش استفاده میشوند که در صورت لمس یا استنشاق میتوانند مضر باشند. در تعدادی از کشورها، ۸۵ درصد از کاربردهای سموم دفع آفات در واحدهای کشاورزی تجاری و مزارع توسط زنان انجام می شود؛ اغلب در دوران بارداری یا شیردهی و در بسیاری موارد بدون هیچ گونه تجهیزات محافظت شخصی یا با ابزارهایی که به اندازه کافی برای زنان طراحی نشده اند، کار می کنند.
اگر ما در مورد ایجاد جهانی عادلانه تر و ایمن تر جدی هستیم، باید مقابله با مقاومت میکروب ها در راس برنامه جهانی قرار گیرد. سه بخش اقتصادی به شکلی ژرف بر توسعه و گسترش مقاومت در برابر ضد میکروب ها تأثیر می گذارند: تولید دارو و مواد شیمیایی، کشاورزی و خوراک، و مراقبت های بهداشتی. سامانه های شهرداری نیز دخیل اند. نشت مواد ضد میکروب در محیط از طریق مسیرهایی، به عنوان مثال از طریق فاضلاب، به باکتریها، ویروسها، انگلها یا قارچها اجازه میدهد تا در برابر درمانهای ضد میکروبی که پیش از این به آنها حساس بودهاند، مقاوم شوند.
بحران سیارهای سه گانه گسترده تر (تغییرات آب و هوا، از دست دادن طبیعت و تنوع زیستی، و آلودگی و زباله) نیز با گسترش مقاومت در برابر ضد میکروبها مرتبط است. دماهای بالاتر و آب و هوای حاد میتواند با افزایش عفونت های مقاوم به ضد میکروب همراه باشد.
محل های دفن زباله های جامد شهری مستعد تعامل با حیوانات وحشی هستند و میتوانند به گسترش مقاومت میکروب کمک کنند.
اقداماتی برای انجام دادن
در حالی که اهمیت محیط در مقاومت میکروب هنوز مورد مطالعه قرار نگرفته است، گزارش جدید به اقدامات بیشتری اشاره میکندکه دولت ها، صنعت و سایر بازیگران کلیدی اکنون برای جلوگیری از نشت مواد ضد میکروبی به محیط میتوانند انجام دهند.
بخش داروسازی میتواند سیستمهای بازرسی را تقویت کند، انگیزهها و یارانهها را برای بهروزرسانی در فرآیند تولید تغییر دهد و از مهار و تصفیه فاضلاب و پسماند اطمینان حاصل کند.
بخش خوراک و کشاورزی میتواند استفاده از مواد ضد میکروبی را محدود کرده و تخلیه را کاهش دهد تا از منابع آب در برابر آلاینده ها، میکروارگانیسمهای مقاوم و آلودگی باقیمانده های ضد میکروبی محافظت کند. این بخش همچنین باید تا حد امکان از آنتی بیوتیکهایی که در پزشکی به عنوان آخرین راه حل در استفاده میشود، اجتناب کند.
بخش مراقبت های بهداشتی میتواند دسترسی به منابع آب با کیفیت و پایدار و سرویس بهداشتی را بهبود بخشد، سامانه های فاضلاب بیمارستانی را نصب کند، و از استفاده ایمن و پایدار از داروهای ضد میکروبی و دفع بهداشتی آن اطمینان یابد.
از آنجا که حدود ۵۶ درصد فاضلاب با تصفیه کم یا بدون تصفیه در محیط زیست رها میشود و بیش از ۶۰۰ میلیون نفر به امکانات ضعیف یا ابتدایی دسترسی دارند، بهبود مدیریت یکپارچه آب و ارتقای آب تصفیه شده و بهداشتی نیز بسیار مهم است.
این اقدامات، و مواردی که در گزارش به آنها اشاره شده است، باید با برنامههای اقدام ملی، استانداردهای بینالمللی، تنظیم مجدد یارانهها و سرمایه گذاریها، تحقیقات و مهمتر از همه، همکاری بین بخشها در بالاترین سطح حمایت شوند.
اتخاذ رویکرد سلامت واحد که تشخیص میدهد سلامت انسانها، حیوانات، گیاهان و محیطزیست به یکدیگر وابسته اند[4]، برای اطمینان از این که همه در یک جهت حرکت میکنند، بسیار مهم است. حرکت سیاسی قابل توجهی از جمله از طریق گروه رهبران جهانی در مورد مقاومت در برابر ضد میکروب[5] و اتحاد چهارجانبه برای سلامت واحد ایجاد شده است.
اما تهدید در حال افزایش است. اکنون باید شاهد تعامل سیاسی در سطح بالا، منابع مالی بیشتر، تخصص فنی بالاتر و مهمتر از همه اقدامات بیشتر باشیم. سرمایهگذاری در ضد میکروبهای جدید و مقرون به صرفه و سایر اقدامات پیشگیرانه باید افزایش یابد. با این حال کاهش آلودگی برای اطمینان از حفظ قدرت این اَیَرسلاح ضروری است.
برای دریافت متن مقاله به صورت فایل PDF اینجا کلیک نمایید.
پی نوشت :
[1] Water , air and soil pollution is spawning deadly superbugs
[4] سلامت واحد، رویکرد اصلی برای پرداختن به چالش های بهداشتی پیچیده ای است که جامعه با آن مواجه است، مانند تخریب اکوسیستم، خرابی سیستم خوراک، بیماری های عفونی و مقاومت در برابر ضد میکروب.
[5] گروه رهبران جهانی در مورد مقاومت ضد میکروبی (The Global Leaders Group on Antimicrobial Resistance) در نوامبر ۲۰۲۰ به دنبال توصیه گروه هماهنگی بین سازمانی در مورد مقاومت ضد میکروبی برای تقویت حرکت سیاسی جهانی و رهبری در مورد مقاومت باکتریایی تأسیس شد. جلسه افتتاحیه گروه در ژانویه ۲۰۲۱ برگزار شد.
سال 1401 نیز به انتها رسید. یک سال دیگر گذشت. با تمام وقایع و رویدادهایش. اینک ماییم و یک سال رفته از عمر و زمانی دیگر پیش روی که نمی دانیم به چه میزان به ما فرصت زندگی و در کنار آن خوب زیستن و مفید بودن را می دهد.
باری، سال 1401 هم مجالی بود برای تلاش جامعه در مسیر توسعه و با تمام سختی هایش هر چه بود به انتها رسید و باز ما ماندیم و خرواری آرزو و کار نکرده و نیمه تمام برای رشد و اعتلای کشور و زیست بوم خویش.
تارنمای مطالعه در مسیر توسعه جوامع محلی در سالی که در انتهای آنیم با انگیزه ای نیرومندتر و تلاشی فزونتر از پیش به کار نشر آگاهیهای توسعه مشغول بود و اگرچه بضاعتش ناچیز و مقدوراتش در حدّ توان برخی رسانه ها و پایگاه های تخصصی یا خبری فضای مجازی نبود و نیست، اما تلاشی شد در راهی بی انتها از سوی تنی چند از علافمندان به توسعه و مشتاقان به آگاهی بخشی در زمینه های گوناگون توسعه به ویژه در ابعاد محلی و بومی.
سال 1401 برای تارنمای مطالعه در مسیر توسعه جوامع محلی با اندکی تغییرات فنی و ظاهری و البته تلاش بیشتری به منظور تنوع بخشی و گسترش محتوا همراه بود و در همان حال، سال نو کردن فعالیت و بازجُستن رسالت, این بار با تنوع و تعدد مطالب و ورود به عرصه های موضوعی جدیدتر. این تعدد و تنوع را با نگاهی گذرا به گرایشهای موضوعی مطالب آن می توان احساس کرد. به عنوان نمونه در سرفصل کشاورزی طیف موضوعی تا حدود قابل توجهی وسعت یافت و مقالات جدیدی در زمینه تجارت کشاورزی، مباحث مرتبط با امنیت غذایی و گرسنگی و همچنین ترویج کشاورزی، نظامهای بهره برداری کشاورزی و زمین داری و… مطرح و منتشر گردید. مباحث زیستمحیطی نیز در تارنما وسعت و تنوعی خاص یافت و زمینه های متعددی را از مباحث اقلیمی تا مباحث مربوط به مدیریت منابع تجدیدشونده و تا حدودی نیز مدیریت فجایع را شامل گردید.
در سال 1401 به طرح چالش های توسعه محلی نظیر فقر، بیکاری، رشد مهاجرت، نابرابری جنسیتی و نظایر آن ها توجه گردید و در کنار آن مقالات مفیدی در زمینه سازوکارها و ابزارهای توسعه همچون سیاستهای حمایتی، فناوریهای نوین توسعه (نظیر روشها و فناوریهای ارتباطی)، شیوه های توانمندسازی و مشارکت منتشر شد. طرح این قبیل مباحث نیز در جای خود همیشه با استقبال جامعه توسعه مواجه می گردد؛ زمینه های موضوعی که به شرط طرح و انتشار بیشتر میتوانند در غنای ادبیات توسعه در کشور به کار آیند.
در این سال توانستیم از همکاری شماری دوستان محقق و اهل قلم برای پر بار کردن محتوا و تولید محتوای هم راستا با مباحث زیربخش های توسعه محلی بهره گیریم. از این روی بر خود فرض می دانم که از همکاری آقایان دکتر حسین شیرزاد، دکتر عباس نوروزی، دکترشهریار پاک نیا، دکتر قدیر فیروز نیا، مهندس سید ابوالفضل میرقاسمی و مهندس عباس رحیمی در نگارش مقالات و مطالب مفید و آگاهی بخش قدر دانی نمایم. امیدوارم سایر اساتید، محققان، دانشجویان و دستاندرکاران و علاقمندان فهیم در عرصه های گوناگون توسعه نیز همچون عزیزانی که ذکر خیرشان رفت این تارنما را از پشتیانی ها و حمایت های ارزشمند خویش برخوردار گردانند. سخن به درازا نکشد. … . سال نو مبارک. باقی بقایتان.
تقاطع خیابان ساوت اشلند و وست کانتی لین رود در ویل کانتی ، ایالت ایلینوی، نمایی از روستای کلاسیک غرب میانه آمریکا است. خیابان اشلند، در آن نقطه، کمی عریض تر از یک باریکه راه است. در یک طرف مزرعه وسیع ذرت قرار دارد و در دیگر سوی، چند خانه روستایی، که هر کدام در حداقل یک هکتار زمین و پشت پرچین ها پنهان شده است. دورتر از جاده، یک کمباین قرمز روشن راه خود را در میان مزارع طی میکند. کامیونهای شورولت، که به نظر می رسد تعداد کمی از آن ها از دهه ۱۹۵۰ جان سالم به در برده اند، اصلی ترین خودروهایی هستند که در امتداد خط ویل کانتی حرکت میکنند. با این حال، این تقاطع نمایانگر انتهای کلان شهر بزرگ شیکاگو است. آدرس خانه آخری در یک گوشه روی صندوق پستی بیرون از بنا درج شده، رقم ۳۲۶۴۹. این رقم را بر ۸۰۰ تقسیم کنید و 8/40 به دست می آید، این نزدیک به فاصله یک خط مستقیم است که در کیلومترها از خیابان مدیسون، در مرکز لوپ شیکاگو یعنی جایی که مرکز تجاری است به سمت جنوب میرود. تقریباً تمام آدرس های خیابان ها در شهر به همین ترتیب پیکربندی شده است. خیابان هایی که از شرق به غرب امتداد دارند از استیت استریت شماره گذاری می شوند. آن هایی که از شمال به جنوب می روند از خیابان مدیسون شماره گذاری می شوند. هر بلوک با اندازه استاندارد، یک هشتم مایل را نشان می دهد و تعداد آدرس ها با هر بلوک ۱۰۰ واحد افزایش می یابد. شهر شیکاگو منسجم ترین و منظم ترین طراحی شبکه ای را در جهان دارد.