... امروز: پنج‌شنبه - 06 اردیبهشت - 1403
ارتباطات توسعه 05 تیر 1401 - 2 سال پیش زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
کپی شد!
0

آیا فن آوری می­تواند به فقر خاتمه دهد؟

آیا فن آوری می¬تواند به فقر خاتمه دهد؟

پسرک ده ­ساله ای به نام دهینشوار [۳] پس از تایپ دقیق کلمه”آلاسکا” در رایانه شخصی منتظر تایید ­ماند. آوریل ۲۰۰۴ بود و من در حال بازدید از یک مرکز ارتباط دور[۴] در روستای کوچک رتاوادی[۵] با سه ساعت فاصله تا بمبئی بودم . اتاق کوچک با کف خاکی، که فقط با یک در آلومینیومی باز و روشن می­شد. خالی، به جز یک میز، یک صندلی، یک رایانه شخصی، یک مبدل جریان و یک باتری بزرگ تراکتور که وقتی برق شبکه در دسترس نبود، رایانه را تغذیه می­کرد. بیرون، یک گاو کوهان دار ساقه های خشک را می جوید و یک بز بع بع خفیفی می­کرد. پسر را تشویق می‌کردم، اما در مورد هزینه ای که والدینش به معلم تایپ پرداخت بودند متعجب بودم. پسرشان داشت یاد می­گرفت کلماتی که هرگز استفاده نمی­کرد را به زبانی که هرگز صحبت نمی­کرد بنویسد. به گفته صاحب مرکز والدین دهینشوار ماهیانه صد روپیه (حدود ۲۰/۲دلار) برای چند ساعت درس در هفته پرداخت می‌کردند. این ممکن است زیاد به نظر نرسد؛ اما در رتاوادی، دو برابر شهریه تمام وقت در یک مدرسه خصوصی بود. معارفه من در حوزه تازه تاسیس فن آوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه[۶] که در اینجا به اختصار آی.سی.تی.فور.دی[۷] خوانده می­شود، این گونه بود. هدف آی. سی. تی.فور. دی استفاده از قدرت فن آوری­های اخیر – به ویژه رایانه شخصی، تلفن همراه و اینترنت – برای کاهش مشکلات فقر جهانی است.

آی. سی. تی.فور .دی از دو روند متقاطع سرچشمه می­گیرد: ظهور یک جامعه بین المللی توسع ه­ای مشتاق راه­ حل ­های جدید برای چالش ­های تقریباً غیر قابل حل اجتماعی-اقتصادی و همچنین گسترش یک صنعت فن آوری بلند پروازانه موفق در بازارهای نوظهور و امور بشردوستانه. این دومی باعث شد که من به هندوستان نقل مکان کنم.

من به عنوان یک دانشمند در زمانی که ظهور هندوستان به عنوان یک ابرقدرت فن آوری اطلاعات، سرمایه­ گذاری­های شرکت ­های چند ملیتی را به آن کشور کشاند، در زمینه پژوهش رایانه برای تحقیقات مایکروسافت در ایالات متحده کار می­کردم. در سال ۲۰۰۴ از من خواسته شد که در راه اندازی یک آزمایشگاه در بنگلور کمک کنم و من از فرصت استفاده کردم.

در حالی که مأموریت گسترده‌تر آزمایشگاه، مشارکت دادن استعدادهای علمی و مهندسی هندوستان در تحقیقات علوم رایانه بود؛ من این شانس را داشتم که یک گروه تحقیقاتی آی. سی. تی.فور.دی را راه‌اندازی کنم؛ جایی که امیدوار بودم تخصص خود را به چیزی با ارزش اجتماعی گسترده‌تر اختصاص دهم. در آن زمان، مراکز موسوم به ارتباط دور[۸] نشانه هایی از فن آوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه بودند. مراکز ارتباط دور مانند کافی ­نت­ ها بودند؛ با این تفاوت که در جوامع فقیر و با هدف تسریع رشد اقتصادی-اجتماعی استقرار یافتند.

مراکز ارتباط دور اغلب به‌طور کامل یا جزئی توسط سازمان‌های خارجی – دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی، دانشگاه‌ها، صنعت- حمایت می‌شوند که هدف‌های ثانویه مختلفی از سود و تبلیغات گرفته تا افزایش تعامل با حوزه‌های رای‌دهنده را در بر می‌گیرند.

در رتاوادی مرکز ارتباط دور به طور مشترک توسط یک استارت آپ[۹] انتفاعی و یک موسسه غیرانتفاعی محلی ایجاد شد.  شرکا بر این باور بودند که مرکز ارتباط دور هم خدمات اجتماعی را برای جامعه محلی و هم درآمدی را برای یک کارآفرین محلی فراهم می‌کند و در واقع، تا حدودی هر دو کار را هم انجام داد. وقتی بازدید کردم، مرکز ارتباط دور دو دانشجو داشت. گاهی اوقات، یک جوان دانشگاهی برای استفاده از اینترنت با مبلغی معادل ۲۵/۰ دلار در ساعت وارد می شد. مالک مرکز به خود می بالید که با به کارگیری رایانه شخصی در مرکز برای انجام خدمات ورود داده های مورد نیاز بیمارستان محلی درآمد اضافی کسب کرده است. بعضی از مراکز ارتباط دور بسیار موفق بوده اند. یکی از اپراتورها در جنوب هند گزارش داد که با ترتیب دادن یک ویدئو کنفرانس به موقع بین او و یک متخصص کشاورزی دانشگاه، محصول بامیه یک کشاورز را نجات داد. یکی دیگر پس از افتتاح یک مرکز آموزش رایانه به افزایش سه برابری درآمد خود افتخار می کرد.

عناوین مطبوعات نیز بی‌وقفه تملق آمیز بوده‌اند: “کشاورزان سویا در هند به دهکده جهانی ملحق می‌شوند” (نیویورک تایمز). “کیوسک‌های دهکده، شکاف دیجیتالی هند را پر می‌کنند” (واشنگتن پست). “کشاورز کنیایی اینترنت را به عنوان ناجی محصول سیب زمینی تحسین می کند” (بی بی سی).

این داستان‌ها امیدهای زیادی را برای مراکز ارتباط دور برانگیخت: آموزش از راه دور هر کودکی را به یک دانش‌آموز تبدیل می‌کند. پزشکی از راه دور می تواند سیستم های مراقبت بهداشتی روستایی ناکارآمد را علاج کند. شهروندان خدمات خود را به صورت محلی و مستقیم و با دور زدن مقامات فاسد دولتی به یکدیگر ارائه خواهند داد. 

آشوک جونجونوالا[۱۰] یکی از اعضای شورای مشورتی علمی نخست وزیر هند، پیشنهاد کرد که مراکز ارتباط دور می‌توانند درآمد را در روستاهای روستایی دو برابر کنند. خانم سوامیناتان[۱۱]که عموما با “انقلاب سبز” هندوستان در کشاورزی شناخته می شود، خواستار ایجاد یک مرکز ادتباط دور در هر یک از ۶۴۰ هزار روستای این کشور شد. کشورهای دیگر نیز از این روند پیروی کرده و برنامه های مرکز ارتباط دور ملی خود را اعلام کردند. پیرامون مراکز ارتباط دور هیجانی ایجاد شد و به تمامی فعالان آی.تی.سی.فور.دی برای توسعه سرایت کرد.  افراد برجسته در هر دو بخش فن آوری و توسعه مشتاقانه به هیجان بحث می افزایند و طرفداران آی.تی.سی. فور.دی به طور فزاینده ای آن را با زبان نیازها و حقوق در هم می آمیزند.

نیکلاس نگروپونته[۱۲]بنیانگذار پروژه یک لپ تاپ برای هر کودک[۱۳]، پروژه ای که به دستیابی هر کودک فقیر به لپ تاپ های ارزان قیمت اختصاص دارد، ادعا می کند: “کودکان در جهان در حال توسعه به جدیدترین فن آوری، به ویژه سخت افزار بسیار مقاوم و نرم افزارهای نوآورانه نیاز دارند “.

کوفی عنان نیز از آن پروژه حمایت عمومی کرد. ادوارد فریدمن[۱۴] مدیر مرکز مدیریت فن آوری برای توسعه جهانی، مهندسان دخیل در آی.تی.سی.فور.دی را توصیف می کند.او می نویسد:

“نیاز مبرمی به استفاده از فن آوری اطلاعات برای مراقبت های بهداشتی روستایی در جنوب صحرای آفریقا وجود دارد”.

یک نظرسنجی در سراسر جهان که به سفارش بی‌بی‌سی انجام شد، نشان داد که ۷۹ درصد از نزدیک به ۲۸ هزار بزرگسال مورد نظرسنجی – عمدتاً از کشورهای ثروتمندتر و کسانی که به اینترنت دسترسی دارند – به شدت با این جمله موافق یا تا حدودی موافق بودند: “دسترسی به اینترنت باید حق اساسی همه مردم باشد.”

با این حال، موفقیت های آی.سی.تی.فور.دی اندک، زودگذر و بسیار دور از هم هستند. در روستای رتاوادی، مالک مرکز ارتباط دور تقریباً بیست دلار در ماه درآمد داشت؛ اما هزینه‌های ماهانه سخت‌افزار، برق، اتصال و نگهداری صد دلار بود. مدت کوتاهی پس از بازدید من آن مرکز تعطیل شد. در طی پنج سال از نزدیک ۵۰ مرکز ارتباط دور را در سراسر آسیای جنوبی و آفریقا بازدید کردم.  اکثریت قریب به اتفاق این مراکز شباهت زیادی به مرکز ارتباط دور رتاوادی داشتند. محلی ها به ندرت در اینترنت ارزش زیادی می یافتند و اپراتورهای مرکز تلفن حتی توان عرضه خدمات ناچیز موجود را به بازار نداشتند. اکثر آن ها به همان سرنوشت مرکز ارتباط دور رتاوادی دچار شدند؛ یعنی در مدت زمان کوتاهی پس از افتتاح تعطیل شدند.

تحقیقات روی مراکز ارتباط دور اگر چه از نظر دقت و مقیاس محدود است؛ اما مشاهدات مرا در مورد عملکرد ضعیف آن ها تأیید می‌کند.  بر اساس کشف زود هنگام من این سرمایه گذاری های عمدتا شکست خورده منعکس کننده یک الگوی بزرگ تر در فن آوری و توسعه هستند که در آن فن آوری های جدید خوش بینی و شور و نشاط را در نهایت با واقعیت های نا امید کننده از بین می برند.

ناظران دانشگاهی، مراکز ارتباط دور و سایر پروژه‌های آی.سی.تی.فور.دی را تخریب شده می­دانند و دلایل بسیاری را برای شکست این طرح‌ها برمی شمارند: علاقه‌مندان به آی.سی.تی.فور.دی فن آوری متناسب با زمینه را طراحی نمی­کنند،  به هنجارهای اجتماعی-فرهنگی پایبند نیستند، تامین برق ضعیف است، روابطی را با دولت‌های محلی ایجاد نمی‌کنند، مشارکت جامعه را دعوت نمی‌کنند، عمدتا خدماتی که نیازهای محلی را برآورده کند ارائه نمی­دهند، زیرساخت‌های حمل‌ونقل بدی را  لحاظ می کنند،  یک الگوی مناسب مالی  ندارند،  انگیزه‌هایی برای همه ذینفعان فراهم نمی­کنند و غیره. هر یک از این انتقادات تا حدودی معتبر هستند و مداخله­گران آی.سی.تی.فور.دی گاهی اوقات روی بررسی آن ها تمرکز می­کنند. اما این فهرست طولانی مشکلات در نهایت هیچ بینشی در مورد دلایل ضعف پروژه‌های آی.سی.تی.فور.دی در عمل به وعده‌های خود ارائه نمی‌دهد؛ حتی زمانی که پسرعموهای آن ها در جهان توسعه‌یافته به شکل نت‌بوک[۱۵]، بلک بریز[۱۶] و فیس بوک[۱۷] رشد می‌کنند.

هیچ چیز بیش­تر از یافتن راهی برای فن آوری رفع علت فقرزدایی، گروه مرا خوشحال نمی­کرد. اما زمانی که پروژه‌های تحقیقاتی را در حوزه‌های مختلف (آموزش، تامین مالی خرد، کشاورزی، مراقبت‌های بهداشتی) و با فن آوری‌های مختلف (رایانه، تلفن‌های همراه، وسایل الکترونیک طراحی‌شده سفارشی) انجام دادیم، الگویی پدیدار شد که ارتباط چندانی با خود فن آوری‌ها نداشت. در هر یک از پروژه‌های ما، تأثیرات یک فن آوری کاملاً به قصد و ظرفیت افرادی که آن را مدیریت می‌کردند وابسته بود. موفقیت پروژه های رایانه شخصی در مدارس به مدیران حامی و معلمان متعهد بستگی دارد. فرآیندهای اعتبار خرد با تلفن های همراه به دلیل سازمان های تامین مالی خرد موثر عمل کرد.  آموزش شیوه‌های کشاورزی از طریق ویدئو به مسئولان توسعه کشاورزی و کارکنان غیرانتفاعی متعهد نیاز داشت. در موفق‌ترین پروژه‌های ما در زمینه آی.سی.تی.فور.دی سازمان‌های همکار فعالیت سخت توسعه واقعی را انجام دادند و نقش ما صرفاً کمک و تقویت تلاش های آن ها با فن آوری بود. اگر بخواهم همه چیزهایی را که از طریق تحقیق در آی.سی.تی.فور.دی یاد گرفتم خلاصه کنم، چنین خواهد گفت: فن آوری – صرف نظر از آن که چقدر خوب طراحی شده باشد – فقط یک بزرگ‌نمایی از قصد و ظرفیت انسان است. فن آوری، جایگزین نیست. اگر بنیادی از افراد شایسته و با نیت خوب دارید، فن آوری مناسب می­تواند ظرفیت آن­ها را تقویت کند و به دستاوردهایی شگفت انگیز منجر شود.اما، در شرایطی که نیت انسانی منفی باشد، مانند بوروکرات‌های فاسد دولتی، یا حداقل ظرفیت وجود داشته باشد، مانند افرادی که از آموزش ابتدایی محروم شده‌اند، هیچ میزان از فن آوری اوضاع را تغییر نخواهد داد.

فن آوری بدان سبب که تأثیر آن با توجه به تغییرات اجتماعی مضاعف است به بزرگ نمایی می انجامد .باید بین وقوع تغییرات مضاعف و افزایش کمابیش تغییرات تفاوت قایل شویم. در جهان توسعه‌یافته، این تمایل وجود دارد که اینترنت و سایر فن آوری‌ها را به‌عنوان عواملی ضروری و ذاتی با ارزش مثبت ببینند؛ اما سهم سودمند آن ها مشروط به ظرفیت جذب در میان کاربران است که اغلب در کشورهای در حال توسعه وجود ندارد. فن آوری تنها تا جایی دارای تأثیرات مثبت است که افراد مایل و قادر به استفاده مثبت از آن باشند. چالش توسعه بین­المللی آن است که اگر آمادگی جوامع فقیر و نیت خوب قلیل باشد؛ فن آوری نمی­تواند کمبود را جبران کند. این نکته ممکن است زمانی که به صورت انتزاعی بیان می­شود به اندازه کافی معقول به نظر آید؛ اما پیامد آن  برای هر کسی که انتظار دارد جهان را با فن آوری نجات دهد مهم است.

شما نمی­توانید…  حداقل، نمی­تواند فن آوری در جایی به کار گرفته شود، در شرایطی که نیت و ظرفیت انسانی آن از قبل موجود نباشد، یا آن که تمایلی به سرمایه­گذاری هنگفت در توسعه قابلیت ها و نهادهای انسانی ایجاد نشده باشد. باور معکوس – که توسط فن سالارها و تکنو اتوپییست ها به عنوان امر اعتقادی پذیرفته شده است – این است که انتشار گسترده فن آوری طراحی شده مناسب، فی نفسه، می تواند راه حل هایی برای فقر و سایر مشکلات اجتماعی ارائه دهد. این باورمندان پیش از تأیید شدن ارزش راه حل ها، یک راست سر وقت تعیین مقیاس مسائل جهانی می­روند. آن­ها نفوذ فن آوری را با پیشرفت یکی می دانند. برای مثال “یک لپ تاپ برای هر کودک” به دنبال فعال کردن “یادگیری خودتوان” است.

معلمان ممکن است به طور کلی غایب باشند. “یک لپ تاپ برای هر کودک” به طور مداوم فن آوری خود را با توضیحات کمی از واقعیت‌های آموزش – آموزش معلمان، طراحی مجدد برنامه‌های درسی، تقویت سیستم­های ضعیف مدرسه،فروخته است. در مورد تعمیر و نگهداری فنی، قرار شد خود دانش­آموزان آن را تامین کنند. عنوان “یک لپ تاپ برای هر کودک” نشان می دهد که هدف آن در درجه اول انتشار گسترده فن آوری است.

با این حال، تعداد کمی از ما آموزش مبتنی بر رایانه شخصی را برای فرزندان خود انتخاب می­کنیم. این اسطوره مقیاس، مذهب طرفداران مرکز ارتباط دور است که معتقدند آوردن اینترنت به روستاها برای دگرگونی آن­ها کافی است. اخیراً یک مکتب تلفن همراه وجود دارد: عنوانی از مجله نیویورک تایمز “آیا تلفن همراه می­تواند به پایان فقر جهانی کمک کند؟”. مقاله در ادامه تاکید کرد: “امکانات ناشی از گسترش تلفن‌های همراه به طور بالقوه انقلابی هستند”.

“انقلابی” اغوا کننده است؛ زیرا گسترش فن آوری آسان تر از ایجاد تغییرات گسترده در نگرش های اجتماعی و ظرفیت انسانی است. به عبارت دیگر، مشقت خرید صد هزار رایانه شخصی بسیار کم­تر از ارائه آموزش واقعی برای صد هزار کودک است. راه‌اندازی یک خط تلفن بهداشتی پیامک آسان‌تر از متقاعد کردن مردم به جوشاندن آب قبل از مصرف آن است.  نوشتن برنامه ای که به مردم کمک کند بفهمند از کجا می­توانند دارو بخرند آسان تر است از آن که آنان را متقاعد کنید که دارو برای سلامتی  مفید است.

این وعده مقیاس یک شاه ماهی قرمز است؛ اما طرفداران آی.سی.تی.فور.دی یا به صورتی آگاهانه یا به شکلی دیگر بر آن تکیه می کنند تا راه حل های خود را ترویج کنند.

 برآورد هزینه های سالانه آی.سی.تی.فور.دی در سراسر جهان دشوار است.  برآوردها از صدها میلیون تا ده ها میلیارد دلار آمریکا متغیر است. با توجه به وسعت سرمایه­گذاری، هزینه فرصت های قابل توجه خواهد بود. هزینه هدف “یک لپ تاپ برای هر کودک” از یکصد دلار یا کم­تر به ازای هر لپ‌تاپ و مقرون به صرفه به نظر می‌رسد(هزینه تهیه یک رایانه شخصی ار این هم بیش تر است)؛ اما این تقریباً نیمی از بودجه آموزشی هندوستان برای هر دانش‌آموز است که بیش تر آن نیز در حال حاضر به حقوق معلمان اختصاص دارد. با این حال این پرسش مطرح است که آیا یکصد دلار برای یک کامپیوتر منطقی است وقتی ۲۵ سنت در سال به ازای یک کودک برای تهیه قرص های کرم زدایی می­تواند بروز انگل­های عامل بیماری را کاهش دهد و حضور در مدرسه را تا ۲۵ درصد افزایش دهد؟

علیرغم نیازهای حیاتی در همه زمینه‌های توسعه، طرفداران آی.سی.تی.فور.دی نه تنها هزینه‌ فرصت­های فن آوری را نادیده می‌گیرند، بلکه برای تأمین مالی از بودجه‌های تخصیص یافته به اهداف غیر فن آوری نیز فشار می‌آورند.احتمالاً، این یکی از دلایلی بود که پشت سر گستاخی پروژه یک لپ تاپ برای هر کودک در ادعای “یک پروژه آموزشی، نه یک پروژه لپ‌تاپ” بود، در حالی که انتظار داشت دولت‌ها یکصد میلیون دلار برای یک میلیون لپ‌تاپ، (حداقل سفارش اولیه) هزینه کنند.

حمادون توره، دبیرکل اتحادیه بین‌المللی مخابرات، در نمونه‌ای خوب از اولویت‌های ناهنجار تقویت‌کننده‌های آی.سی.تی.فور.دی پیشنهاد می­کند: “[دولت‌ها باید] اینترنت را به‌عنوان زیرساخت اساسی، درست مانند جاده‌ها، دفع زباله‌ها و آب” در نظر بگیرند.

البته در شرایط فقر شدید، سرمایه‌گذاری برای دسترسی گسترده به وب لزوماً با هزینه‌های بهداشتی مناسب و زیرساخت های حمل‌ونقل رقابت می‌کند. اگر این فن آوری به نحوی بیش­تر برای افراد فقیر، کم سواد و ناتوان و نه  ثروتمندان، تحصیلکرده‌ها و توانمندان باشد کارسازتر خواهد بود.

اما “نظریه فن آوری به عنوان بزرگ نمایی” به نتیجه معکوس منتهی می شود: هر چه ظرفیت فرد بیش­تر باشد، فن آوری چیز بیش­تری ارائه می­دهد.  هرچه ظرفیت فرد کم­تر باشد، فن آوری ارزش کم­تری دارد. در واقع، فن آوری به ثروتمندان کمک می­کند تا ثروتمندتر شوند، در حالی که برای افزایش درآمد فقرا کار کمی انجام می دهد.  در نتیجه شکاف بین دارندگان و ندارها وسیع تر می شود. فن آوری شکاف را از طریق سه سازوکار افزایش می­دهد.  اول، دسترسی ناهمسان؛ به این معنی که فن آوری به طور مداوم برای افراد ثروتمند و قدرتمند قابل دسترسی است و نه تنها برای به دست آوردن، بلکه برای بهره برداری، نگهداری و ارتقا نیز هزینه­بر است و این “شکاف دیجیتالی” حتی زمانی که این فن آوری به طور کامل حمایت می شود نیز  ادامه دارد. به عنوان مثال، اکثر کتابخانه­های عمومی در ایالات متحده دسترسی رایگان به اینترنت دارند؛ اما ساکنان فقیرتر اوقات فراغت کم­تری برای بازدید از آن ها دارند و به دلیل هزینه های ایاب و ذهاب دسترسی به آن ها دشوارتر است.

ممکن است موانع اجتماعی نیز وجود داشته باشد: بسیاری از مراکز ارتباط دور روستایی که من در کشورهای در حال توسعه بازدید کرده‌ام، به دلیل دستورات اجتماعی علیه اختلاط طبقه، قبیله یا جنسیت، در دسترس افراد کم برخوردار روستایی نبودند.

تولیدکنندگان فن آوری نیز به‌عنوان شرکت‌های انتفاعی به طور کلی، شکاف دیجیتال را تقویت می کنند. آن­ها طبیعتاً محصولات خود را به سمت گروه‌های بزرگ‌تری از مشتریان ثروتمندتر که احتمال خرید بیش­تری دارند، ارائه می‌کنند. فن آوری علاقه سهامداران به سود را تقویت می‌کند و در سطح جهانی، این بدان معناست که سخت‌افزار برای افرادی که در دفاتر با آب و هوای قابل کنترل و برق پایدار کار می‌کنند، طراحی می‌شود. نرم‌افزار به زبان­هایی توسعه می‌یابد که عمده ترین و ثروتمندترین جمعیت جهان آن را درک می‌کنند و محتوا تمایل دارد برای مخاطبانی نوشته شود که بیش­ترین درآمد قابل تصرف را دارند. حتی زمانی که به نظر می­رسد تولیدات آن ها رایگان­اند، مانند تلویزیون یا گوگل، اغلب توسط تبلیغ کنندگانی که به دنبال مصرف کنندگانی با درآمد قابل تصرف بیش­تر هستند، پشتیبانی می­شوند.

نتیجه باز هم این است که افراد محروم بیش­تر در معرض آسیب قرار می­گیرند.  هندوستان بیش از بیست زبان شناخته شده در سطح ملی دارد، با این حال تقریباً تمام نرم افزارهای مورد استفاده در آنجا به زبان انگلیسی هستند و استفاده از رایانه را برای کسانی که فقط به زبان محلی خود سواد دارند دشوار می کند. این تمایل خود را تقویت می­کند: اگر یک فن آوری برای کسی طراحی نشده باشد، او آن را نخواهد خرید و اگر آن را نخرد، تولیدکنندگان چیزی برای او طراحی نخواهند کرد.  مبارزه با این دسترسی ناهمسان امکان پذیر است.  پروژه‌های مراکز ارتباط دور در واقع نمونه‌ای از این تلاش‌ها هستند­؛ زیرا این مراکز همیشه مشتریان فقیرتر را هدف قرار می‌دهند.  با این حال شیوه‌های پیشرونده با توجه به فن آوری به تنهایی به دلیل تفاوت‌های غیر قابل خنثی توسط فن آوری، مؤثر نیستند.

در جایی که بین تمامی بازیگران شرایط نابرابری وجود دارد، رعایت انصاف موضوع اساسی نیست. این معضل ما را متوجه سازوکار دوم می نماید: حتی اگر بتوان با دسترسی متفاوت از طریق فن آوری توزیع شده جهانی مقابله کرد، یک معضل دیگر یعنی ظرفیت متفاوت – از نظر آموزش، مهارت‌های اجتماعی یا ارتباطات اجتماعی – باقی می‌ماند.

شرایط فرضی زیر را در نظر بگیرید.  به شما و یک کشاورز فقیر از دهکده‌ای دورافتاده،  هر کدام ۲۴ ساعت فرصت داده می‌شود تا تا آنجا که می‌توانید برای خیریه مورد نظرتان پول جمع آوری کنید.  هر دوی شما به یک رایانه متصل به اینترنت  نامحدود دسترسی دارید و هیچ چیز دیگری برای انجام کار ندارید. چه کسی می تواند پول بیش­تری جمع آوری کند؟ معلوم است. شما به دلیل تحصیلات، روابط اجتماعی، اعتماد به نفس و ظرفیت­های سازمانی خود این کار را انجام خواهید داد.  فن آوری در هر دو مورد دقیقاً یکسان است. بنابراین تفاوت به دلیل ویژگی­های فردی است.  می­توان استدلال کرد که پروژه های مرکز ارتباط دور فاصله چندانی با نسخه واقعی تجربه فرضی بالا ندارند.

مشتریان مراکز ارتباط دور از نظر سواد، تحصیلات، روابط اجتماعی، نفوذ سیاسی و غیره محدود هستند و بنابراین در ارزشی که می توانند از اینترنت استخراج کنند نیز دارای محدودیت خواهند بود.  ارزش فن آوری با ظرفیت محدود، حداقلی است.  

همراه با دسترسی و ظرفیت ناهمسان، مکانیسم سوم – انگیزه های ناهمسان – به گسترش واگرایی بین افراد ممتاز و حاشیه نشین کمک می­کند.  مردم می­خواهند با فن آوری هایی که به آن دسترسی دارند چه کنند؟کسانی از ما که در آی.سی.تی.فور.دی  کار کرده اند، اغلب متعجب شده اند که افراد فقیر برای کسب آموزش بیش­تر، یادگیری در مورد شیوه های بهداشتی یا ارتقای مهارت های حرفه ای عجله نمی­کنند. در عوض، به نظر می­رسد که آن­ها از فن آوری در درجه اول برای سرگرمی استفاده می­کنند. نظرسنجی‌های  ارتباط دور نشان می‌دهند که وقتی روستایی به رایانه شخصی دسترسی پیدا می­کند -خواه متصل به اینترنت باشد یا خیر- بیش­ترین استفاده توسط مردان جوان در حال بازی رایانه ای، تماشای فیلم، یا مصرف محتوای بزرگسالان خواهد بود.  بسیاری در نرم افزارهای مورد نیاز برای دانلود ویدئوهای یوتیوب از رایانه شخصی و انتقال آن­ها بر روی تلفن همراه مهارت پیدا کردند. اما همین کاربران معمولاً درس های حسابداری و زبان  نرم افزار را کنار می­گذارند. آن چه مداخله­جویان استفاده”مولد” از فن آوری می دانند، مغلوب تمایلات “بیهوده” کاربران می­گردد. حتی کاربران در دنیای توسعه‌یافته به ندرت از فن آوری‌ها  برای بهبود خود استفاده می‌کنند – محبوب‌ترین برنامه‌های آیفون بازی‌ها و سرگرمی‌­هایی هستند که باعث بهبود بهره‌وری یا سلامتی نمی‌شوند- اما  تمایلی از درماندگی و اعتماد به نفس پایین در بین افرادی که با این درس ها بزرگ شده‌اند تشدید می‌شود. من قربانیان را سرزنش نمی کنم. هیچ یک از این سه مکانیسم لزوماً از شکست کسانی که فقیر هستند یا تحصیلات ضعیف دارند صحبت نمی­کند. سرزنش، اگر باید نسبت داده شود، به راحتی متوجه شرایط تاریخی، ساختارهای اجتماعی، و عدم تمایل جهان ثروتمند به سرمایه­گذاری در آموزش با کیفیت بالا و همگانی است.

در واقع، یکی از دلایل ارزش نهادن به آموزش آن است که اشتها و ظرفیت استفاده از ابزارهای مدرن را ایجاد می کند و این دلیل بیش تر برای تمرکز بر پرورش توانایی های انسانی، به جای تلاش برای جبران ظرفیت محدود با فن آوری است. 

مشکل آن است که آی سی.تی.فور.دی در جستجوی دستیابی به بسیاری نتایج فرضی است.  نیت و شایستگی انسانی که آی.سی.تی.فور.دی به دنبال ایجاد آن است باید از قبل وجود داشته باشد تا فن آوری اثر کند. اما اگر اقتصادهای در حال توسعه این ظرفیت را داشتند، نیازی به فشار فن آوری خارجی  نبود: افراد توانمند فن آوری خود را جذب کرده و توسعه می دهند.  آمریکای شمالی، اروپای غربی، ژاپن و چندین منطقه پر برکت اقتصادی دیگر نمونه هایی در این مورد هستند. آن‌ها قبل از آن که فن آوری‌های دیجیتال تأثیر قابل‌اندازه‌گیری از هر نوعی داشته باشند، به جایگاه خود به عنوان نیروگاه‌های اقتصادی دست یافتند. تولید و مصرف پیشرفته آن­ها از فن آوری اطلاعات را می­توان بیش­تر به عنوان نتیجه پیشرفت های اقتصادی تفسیر کرد تا علت اصلی.  همچنین شواهدی وجود دارد که کاربردهای قبلی فن آوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای در حال توسعه به طور مستقیم به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی منجر نشد.

تلویزیون را در نظر بگیرید.  در سال ۱۹۶۴ ویلبر شرام[۱۸]، پدر مطالعات ارتباطات و یکی از بنیانگذاران دپارتمان ارتباطات دانشگاه استنفورد، در کتابی به طرزی وحشتناک گفتمان آی.سی.تی.فور.دی را پیشگویی می­کند؛ اگرچه تمرکز  کتاب بر فن آوری های آن روز یعنی چاپ، رادیو و تلویزیون بود. در یک بخش از کتاب “رسانه های جمعی و توسعه ملی” شرام پتانسیل تلویزیون را برجسته می کند.

اگر قرار بود از تمام قدرت و وضوح آموزش تلویزیونی برای کمک به مدارس در توسعه الگوی آموزشی جدید یک کشور استفاده شود، چه اتفاقی می افتاد؟ اگر قرار بود از تمام قدرت اقناع و آموزش تلویزیون در حمایت از توسعه جامعه و نوسازی کشاورزی استفاده شود چه روی می داد؟ 

 از آن زمان تا کنون تلویزیون تاثیر مثبتی داشته است.  دو اقتصاددان رابرت جنسن[۱۹] و امیلی اوستر[۲۰] دریافتند که قرار گرفتن در معرض تلویزیون کابلی به زنان روستایی در هندوستان قدرت می­بخشد. شواهد انسان شناسی نشان می­دهد که نمایش های تلویزیونی که ارزش های شهری را به تصویر می­کشند میتوانند نگرش های اجتماعی را در مناطق روستایی تغییر دهند.

 یکی از سازمان‌های غیرانتفاعی، مرکز رسانه‌های جمعیت[۲۱] به صراحت این اصل را به منظور تأثیرگذاری بر نرخ تولد و شیوه‌های مراقبت بهداشتی در کشورهای در حال توسعه با اجرای سریال‌هایی با پیام‌های اجتماعی مثبت اعمال می‌کند.

این ها نکات دلگرم کننده ای هستند. با این حال، مجموع تأثیر توسعه تلویزیون حتی به انتظارات سنجیده شرام هم نزدیک نیست.  نیم قرن بعد، متوجه شدیم که تلویزیون به طور مداوم برای آموزش ملی یا کشاورزی، چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای در حال توسعه، مفید نبوده است.

بازدید از یک خانواده فقیر با تلویزیون نشان می دهد که نام مستعار”تیوب بوب” [۲۲]واقعا چقدر مناسب است. در هندوستان، جایی که حدود نیمی از خانواده ها تلویزیون دارند، تلویزیون محافظ مؤثری در برابر بی سوادی، فقر یا فقر بهداشت نیست.  علیرغم استعداد ذاتی رسانه تلویزیون، جامعه – چه به عنوان تولید کننده و چه به عنوان مصرف کننده فن آوری – نتوانسته است آن را به طور مداوم در جهت توسعه در مقیاسی وسیع به کار گیرد.

حرف من این نیست که فن آوری بی فایده است. اگر بخواهیم و بتوانیم فن آوری را به اهداف مثبتی برسانیم، تأثیر مثبتی خواهد داشت.  برای مثال دبجیتال سبز[۲۳]یکی از موفق‌ترین پروژه‌های آی.سی.تی.فور.دی  بود که من در تحقیقات مایکروسافت آن را پایش کردم و  استفاده از ویدئوهای ضبط‌شده محلی را برای آموزش شیوه‌های سازنده‌تر به کشاورزان خرده‌مالک ترویج می کرد.  وقتی نوبت به ترغیب کشاورزان برای اتخاذ شیوه های خوب می­رسد،  این پروژه ده برابر مقرون به صرفه تر از توسعه کشاورزی کلاسیک بدون فن آوری است. با این حال ارزش یک فن آوری به انگیزه‌ها و توانایی‌های سازمان‌هایی که از آن استفاده می‌کنند بستگی دارد . روستاییان باید سازماندهی شوند، محتوا باید تولید شود و مربیان باید آموزش ببینند. عامل محدود کننده در گسترش تأثیر پروژه دیجیتال سبز این نیست که سازمان دهندگان آن چند دوربین فیلمبرداری بخرند یا چه تعداد ویدئو بتوانند تولید کنند، ؛ بلکه این است که چند گروه در وهله اول توسعه کشاورزی را به طور مطلوب انجام دهند. در جایی که چنین سازمان‌هایی کم باشند، ایجاد ظرفیت سازمانی مشکل‌تر است؛ اما امر ضروری‌تر، ایجاد ارزش برای فن آوری دیجیتال سبز است.

به عبارت دیگر، انتشار فن آوری آسان است. نکته اصلی، پرورش ظرفیت انسانی و نهادهای انسانی است که از آن به خوبی استفاده کنند. این ادعا که فن آوری تنها یک بزرگ نمایی است فراتر از توسعه بین المللی و فراتر از فن آوری اطلاعات و ارتباطات است. هیچ کس انتظار ندارد با تزریق رایانه های جدیدتر، یک شرکت زیان ده را تغییر دهد؛ اما شرکت هایی که به خوبی اداره می شوند می توانند فی المثل از زنجیره های تامین رایانه ای برخوردار شوند.

تفنگ در دستان درستکاران از شهروندان محافظت می کند و صلح را حفظ می کند. در دستان نادرست، می­کشد و ستم می­کند.  افسوس، لابی اسلحه درست است – “اسلحه مردم را نمی کشد. مردم مردم را می کشند”.

فن آوری صنعتی مدرن توانایی ما را برای تولید افزایش می دهد؛ اما میل ما به مصرف را نیز افزایش می دهد. در سیاره­ای با منابع محدود، دومی می­تواند ویرانه ما باشد و تاریخ نشان می‌دهد که حتی ” فن آوری” سیاسی دموکراسی در غیاب یک شهروند تحصیل‌کرده و با اعتماد به نفس که مایل و قادر به اجرای کنترل‌ها و موازنه‌ها در برابر سوءاستفاده از قدرت باشد به راحتی زیر و رو می‌شود. رایانه‌ها، اسلحه‌ها، کارخانه‌ها و دموکراسی ابزارهای قدرتمندی هستند؛ اما نیروهایی که نحوه استفاده از آن ها را در نهایت تعیین می‌کنند، انسان اند. این نکته بدیهی، در گرماگرم وقایع فراموش می شود.  اکنون جامعه بین المللی توسعه با تلفن همراه رابطه عاشقانه ای دارد.

تحقیقات دقیقی توسط جنسن و اقتصاددان همکارش جنی سی. آیکر[۲۴]  نشان می دهد که تلفن های همراه می­توانند انواع خاصی از ناکارآمدی اطلاعات را در بازارهای جهان در حال توسعه از بین ببرند.  بنیادها و آژانس‌های چندجانبه با تشویق چنین یافته‌هایی و عمق نفوذ تلفن همراه، گروه‌های ویژه و  دپارتمان هایی کامل را به تلفن‌های همراه برای توسعه بین‌المللی اختصاص داده اند. در این حلقه‌ها، نمی‌توان در مورد مسائلی نظیر تأمین صندوق های اعتباری خرد  بدون نام بردن از” بودجه تلفن همراه” یا مراقبت‌های بهداشتی بدون نام بردن از عبارت”mHealth”(مخفف سلامت تلفن همراه») بحث کرد.

با این حال، تز بزرگنمایی بیانگر یک نگاه یک سویه به تلفن های همراه است. این مسلم است که صحبت کردن چیزی است که تمامی آدمیان  به عنوان مخلوقات اجتماعی نه تنها علاقمند به انجام دادنش هستند، بلکه برای انجام دادنش نیز به خوبی مجهز شده اند.  تلفن‌ها این هدف و ظرفیت را چند برابر می‌کنند و تا حدودی نتیجه حاصله نیز مثبت است. هیچ فایده‌ای در لودیت[۲۵] بودن وجود ندارد. اما، این فقط انگیزه­های مولد نیستند که توسط فن آوری بزرگ‌نمایی می‌شوند.

هنگامی که یک راننده ریکشا[۲۶] برای امتیاز تغییر آهنگ زنگ موبایل خود روزانه به یک شرکت بزرگ پول می­پردازد، آیا سود خالصی برای خود یا جامعه ایجاد می­کند؟ کمپانی ها این خدمات مشکوک و ارزش‌افزوده را ارائه می‌کنند و میلیون‌ها مصرف‌کننده فقیر به راحتی هزینه آن‌ را پرداخت می‌کنند. کاتلین دیگا [۲۷] از دانشگاه کوازولو ناتال[۲۸] مشاهده کرد که برخی از خانواده‌ها در اوگاندا زمان گفتگو با موبایل را بر تغذیه خانواده و آب تمیز ترجیح می‌دهند. جنا بورل[۲۹] جامعه شناس، دریافت که الگوهای مخرب رفتار جنسیتی توسط تلفن همراه تشدید می­شوند، زیرا مردان از تلفن به عنوان ابزار تبادل جنسی استفاده می­کنند. در عین حال، در جهان توسعه یافته، شواهد فزاینده بیانگر آن است که تلفن های همراه به حواس پرتی در رانندگی، اختلال توجه و کاهش توانایی شناختی کمک می­کنند.

ما در میانه بزرگترین تجربه آی.سی.تی.فور.دی هستیم.  در سال ۲۰۰۹ بیش از ۵/۴ میلیارد اشتراک تلفن همراه فعال وجود داشت که بیش­تر از کل جمعیت بالای بیست سال جهان بود. تلفن همراه در حال پیشی گرفتن از تلویزیون و رادیو به عنوان محبوب ترین دستگاه الکترونیکی مصرفی در تاریخ است. حدود ۸۰ درصد از جمعیت جهان در محدوده یک برجک تلفن همراه زندگی می­کنند و تلفن های همراه به طور فزاینده ای در فقیرترین و دورافتاده ترین جوامع دیده می شوند. این اعداد ادعا می­کنند که یک “شکاف دیجیتالی” برای ارتباطات فوری وجود ندارد.  با این حال، گزارش آماری از افرادی که موبایل ندارند، نشان دهنده آن است که آن­ها عمدتاً فقیر، دور افتاده، زن و از نظر سیاسی بی صدا هستند. به هر حال، اگر گسترش تلفن­های همراه برای کمک به پایان دادن به فقر جهانی کافی باشد، به زودی به این موضوع پی خواهیم برد. اما اگر این گونه نباشد، آیا باید امید خود را به ابزارک براق جدید بعدی ببندیم؟

[۱]  کنتارو تویاما Kentaro Toyama ، در زمان نگارش این مقاله محقق دانشکده اطلاعات در دانشگاه کالیفرنیا، و در حال نوشتن کتابی درباره “خرد در توسعه جهانی”  بود.

[۲] Boston Review

[۳] Dhyaneshwar

[۴] Telecenter 

[۵] Retawadi 

[۶] Information and Communication Technology for Development (IC4D)

[۷] ICT4D

[۸]  برگردان اصطلاح Telecenters ، با مراکز ویژه ارتباطات دور یا همان Telecommunications که در ارتباطات ماهواره ای و مخابرات مصطلح است مشتبه نگردد- مترجم.

[۹]  Start-Up

[۱۰] Ashok Jhunjhunwala

[۱۱]Swaminathan

[۱۲] Nicholas Negroponte

[۱۳] One Laptop Per Child (OLPC) 

[۱۴] Edward Friedman 

[۱۵] Netbook

[۱۶] BlachBerrys 

[۱۷] Facebook

[۱۸] Wilbur Schramm

[۱۹] Robert Jensen

[۲۰] Emily Oster

[۲۱] Population Media Center

[۲۲] Tube bub

[۲۳] Digital Green (DG)

[۲۴] Jeny.C.Aker

[۲۵]  لودیت Luddite   به معنای بی تفاوتی و بی میلی به پیشرفت های فن آوری- مترجم.

[۲۶]  وسیله نقلیه موتوری گاری مانند معمول در کشورهای جنوب آسیا- مترجم.

[۲۷] Kathleen Diga

[۲۸] University of KwaZulu Natal

[۲۹] Jenna Burrell 

نویسنده: کنتارو تویاما [۱]

مترجم: حمیدرضا زرنگار

منبع: وبسایت بوستون ریویو[۲]، مورخ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲

برای دریافت متن کامل مقاله اینجا کلیک نمایید.

نویسنده
حمیدرضا زرنگار
مطالب مرتبط
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.