این مقاله برداشتی آزاد از مطالعهای میدانی و اسنادی به همین نام است که در زمستان ۱۳۹۳ و بهار ۱۳۹۴ توسط اینجانب با همکاری سه تن از کارشناسان همکار در استان مزبور تدوین شد.قرار است متن کامل گزارش تفصیلی و مقاله تحقیقی آن به طور جداگانه به زودی منتشر گردد. اولی در یک مجلد در تیراژ محدود در سطح مدیران و کارشناسان ستادی و استانی سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران و دومی به شکل مقالهای در شماره پاییز ۱۳۹۴ فصلنامه تعاون و روستا (زیر چاپ).
مطالعه مذکور در پی بررسی وضعیت بهرهبرداری در عرصههای باغی و زراعی حاشیه زاینده رود در استان چهار محال و بختیاری و به طور مشخص در دو شهرستان سامان و بن بود. مناطق حاشیه زاینده رود نقش مهم و عمده ای در تولیدات باغی و زراعی شهرستانهای سامان و بن دارند. محدوده ای به وصعت تقریبی ۱۷۴۶۰ هکتار از اراضی مجاور و پیرامون زاینده رود در دو شهرستان بن و سامان عرصه فعالیت بهرهبرداران ایستگاههای پمپاژ حاشیه این رود را تشکیل میدهد.تمام بهرهبرداران در قالب واحدهای دانگی فعالیت میکنند و بر مبنای تعلق به یکی از این واحدها شناخته میشوند.دانگ یک واحد عرفی در مناطق مرکزی و زاگرس شرقی برای تقسیم آب و زمین کشاورزی است. در اکثریت واحدهای دانگی نمیتوان از شیوههای مدیریت سیستمی تولید ،آن چنان که در نظامهای بهرهبرداری نوین معمول است سراغی گرفت.در موارد اندکی برخی دانگها با به ثبت رساندن شرکت و یا در شکل هیئت امنایی به بهرهبرداری از منابع آبی خود در قالبی شبیه به شرکتهای آببران سر و سامانی داده اند و حتی در پارهای موارد در جهت یکجاکشتی و یکپارچهسازی اراضی بهرهبرداران همآب اقدامات مفیدی به عمل آوردهاند.
در زمان انجام این مطالعه از ده نقطه کشاورزی شهرستان بن که محدودههای احداث و بهرهبرداری ایستکاههای پمپاژ محسوب میشدند (با مساحت تقریبی۴۴۶۰ هکتار). تنها محدودهای در حدود ۸۰۰ هکتار از این اراضی (در محدوده اراضی باغی) متعلق به ۱۰۴۱ نفر بهرهبردار به طور کامل به واسطه پنج ایستگاه پمپاژ آبیاری میشد.در مورد شهرستان سامان ۱۶۰ گروه همآب در ۲۳ محدوده روستایی و کشاورزی شهرستان سامان از حوضه آبریز زاینده رود و ایستگاههای پمپاژ و شبکه آبیاری آن بهرهبرداری میکنند. این گروهها در بر گیرنده ۱۳۲۱۲ نفر در قالبهای سهامدار شرکتی و بهرهبردار عرفی است. عرصههای همآب به طورکلی و عرصههای همآب شهرستان سامان به طور اخص از حیث سطح فنآوری به دو گونه سنتی – نیمه مدرن و قطرهای تفکیک شدهاند.واحدهای مجهز به روش آبیاری قطرهای شکل اقتصادیتر و نوآورانه آبیاری است که در ۴۰٫۶ درصد عرصههای همآب رواج دارد. ۳۰ درصد عرصههای همآب دارای میزان آبدهی زیر ده لیتر در ثانیهاند.بیش از ۴۸ درصد این عرصهها از میزان آبدهی ۲۰ لیتر در ثانیه برخوردارند.
در بیشتر موارد مساحت مجموعههای همآب با آبیاری سنتی – نیمه مدرن بیشتر است. این موضوع بیانگر شدت نیاز به تجهیز بهرهبرداران به سامانه آبیاری قطرهای است.علاوه بر آن بیش از نیمی از عرصههای همآب مجهز به آبیاری سنتی- نیمه مدرن دارای دبی آبی کمتر از ۲۰ لیتر در ثانیهاند، در حالیکه این میزان برای عرصههای همآب مجهز به سامانه آبیاری قطرهای در مجموع اندکی کمتر از ۴۰ درصد موارد است. به استثنای دو مورد (یعنی در دو طبقه عرصههای همآب با دبی آب ۶۱ تا ۱۰۰ لیتر در ثانیه و عرصههای همآب با دبی آب بیشتر از ۱۰۰ لیتر در ثانیه) در باقی موارد اکثریت با عرصههای همآب با آبیاری سنتی- نیمه مدرن است. بر اساس دادههای موجود اکثریت عرصههای همآب (هم دارای سامانه سنتی- نیمه مدرن و هم دارای ساماته قطرهای) با خطوط لوله اصلی بیش از ۵۸۰ متر آبیاری میشوند.بدیهی است که آبرسانی در این مقادیر از فاصله مستلزم صرف هزینههای قابل توجهی است. بیش از ۸۳ درصد از عرصههای همآب برخوردار از سامانه آبیساری قطرهای از خطوط لوله ۸۵۰ متری و بیش از آن بهرهمند شدهاند. سرانجام این که اکثریت عرصههای با آبیاری سنتی- نیمه مدرن از محل تامبن آب تا ارتفاعات زیر ۲۱۰ متر گسترده شدهاند؛ در حالی که در مورد عرصههای با آبیاری قطرهای اکثریت این واحدها در ارتفاعات بالای ۲۱۰ متر قرار دارند.
در خصوص ادامه فعالیت تولیدی کشاورزان و حقابهداران زاینده رود و نیز بهرهبرداری آنان از این منبع آبی چالشهای متعددی وجود دارد. میتوان این چالشها را به چهار گروه کلی تقسیم نمود. چالش ناشی از خردی واحدهای انفرادی بهرهبرداری ،.چالش ناشی از ضعف سازماندهی و مدیریت تولید و بهرهبرداری، چالش کم آبی ،گسترش خشکسالی و تغییر آب و هوا و سرانجام چالشسرمایهگذاری در امور زیربنایی و تاسیسات و فنآوریهای نوین آبیاری از جمله این چالشها هستند که در گزارش تفصیلی سازوکارهایی کلی و روشهایی اجرایی برای مواجهه با آنها توصیه و عنوان شد.